01
پنج شنبه, می
ایران تو بمان Tehran

انارک نیوز - کجا رفت آن دانش و هوش ما / که شد مهر میهن فراموش ما
که انداخت آتش دراین بوستان / کزآن سوخت جان و دل دوستان
چه کردیم کاین گونه گشتیم خار؟ / خرد را فکندیم این سان زکار
نبود اینچنین کشور و دین ما / کجا رفت آیین دیرین ما؟
به یزدان که این کشور آباد بود / همه جای مردان آزاد بود
در این کشور آزادگی ارز داشت / کشاورز خود خانه و مرز داشت
گرانمایه بود آنکه بودی دبیر / گرامی بد آن کس که بودی دلیر
نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت / نه بیگانه جایی دراین خانه داشت
از آن روز دشمن به ما چیره گشت / که ما را روان و خرد تیره گشت
از آن روز این خانه ویرانه شد / که نان‌آورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند / کشاورز باید گدایی کند
به یزدان که گر ما خرد داشتیم / کجا این سرانجام بد داشتیم
بسوزد در آتش گرت جان و تن / به از بندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگی‌ست / دوصد باره مردن به از زندگی‌ست
بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم / برون سر از این بار ننگ آوریم

فردوسی

انارک نیوز -  -از آدم‌های سمی تا می‌توانی فاصله بگیر وگرنه با خشونت، بلای جانت می‌شوند.

سمی یعنی: بدخلق و پرخاشگر، بددهن و فحاش، دروغ‌گو و پیروی حرف افرادی چون خودشان، نمک‌نشناس، حسود، بی‌معرفت، دورو، پرحاشیه، خودشیفته و...

و همچنان طلبکار و حق‌به‌جانب.

فاصله بگیر، حذفشان کن و زندگی‌ات را از وجودشان خالی کن تا به شادی و موفقیت برسی.

اگر هر یک از این صفات را در خود داری، حتی اگر انکارش می‌کنی، قطعاً تو یک فرد سمی هستی!

عمو توروز و ننه سرماانارک نیوز - یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد کبود، در روزگاران خیلی خیلی دور، آن طرف همه کوه ها، آن دور دورها، پیرمردی بود دل صاف، بسیار سالخورده، زنده دل، همیشه خندان، دلخوش و سرزنده و شاد با گیسوان و ریشی بلند و انبوه و سپید به نام عمونوروز.
که سالی یک بار اول بهار با کلاه نمدی، زلف و ریش حنابسته، قبای کمرچین آبی آسمانی و جلیقه کرباسی رنگین، شالی خال خالی که به کمرش بسته بود، شلواری گشاد از پارچه زربفت و گیوه تخت نازک چرمی با رویه ابریشمی، عصازنان با لبی خندان و دلی شاد از سر کوه روبروی شهر آهسته پایین می آمد و به سمت دروازه شهر راه می افتاد.
عطر بنفشه و پامچال تازه‌دمیده، هوای دلپذیر و پاک و نسیم ملایم دلکش کوهستان و آواز دلنواز پرندگان، عمونوروز را سرخوش و سرمست و سرحال می‌کرد. هرجا که قدم می‌گذاشت، پشت سرش پر از گل‌های رنگارنگ بهاری می شد، آسمان هم روشن و روشن‌تر. خلاصه برای این و آن گل و بهار می آورد.
چهچهه دلنواز پرندگان، آمدن او را نوید می داد. کبوتران هم پیام دلنشین عشق و دوستی او را پیشکش می آوردند. زمین و زمان دست به دست هم داده بودند تا شادی بیاید و خنده بر لب همگی بنشیند.
او پیش خودش پچ پچ می کرد: وقتی دلربایم را ببینم یک دل سیر نگاهش می کنم و با جان و دل به حرف هایش گوش می دهم. چه خوش است لحظه ی دلخواه دیدار.

نرسیده به دروازه باغچه‌ای دلگشا و دلپسند بود که همه جور میوه داشت و شاخه‌هایش پر از شکوفه بود، بادام، زردالو، سنجد، نارنج، سیب، گیلاس و به. اطراف باغچه هم هفت جور گل بود سنبل، نرگس، بنفشه، همیشه بهار، زنبق، لاله و پامچال.
این باغچه مال پیرزنی بود دلشاد، خوش زبان و خنده رو که نه یک دل بلکه هزار دل عاشق و دلباخته عمونوروز بود و مشتاق دیدارش. اسم این پیرزن ننه سرما بود درست هم سن و سال عمونوروز.
دلبر عمونوروز از یک ماه به نوروز مانده، به دارکوب‌ها و چرخ‌ریسک‌‏ها ‏گفته بود که از برگ نورس درختان و گلهای نوشکفته، قبای زیبایی برای عمونوروز که در سفر دوازده ماهه‌ است ببافند.

او روز اول بهار، صبح زود، خورشید درآمده، نیامده پا می‌شد. دلش برای دلبندش شور می زد، بالاخره دلفروزش امروز می آمد! بی قرار و دلتنگ، رختخوابش را جمع می‌کرد، اتاق‌ها را تمیز و حیاط را آب و جارو می‌کرد، همه چیز را می شست، باغچه را آب می داد و پس از خانه تکانی، حنای خوش رنگی به سر و دست و پایش می‌زد، خودش را حسابی تر و تمیز می کرد.
آینه، قیچی، موچین و سرمه دان را از صندوقچه بیرون می آورد و هفت قلم از خط و خال گرفته تا سرمه، وسمه به ابروانش، سرخاب و سفیداب و پاشیدن پودر زرک به گیسویش آرایش می کرد. آن‌وقت نیم تنه ترمه و تنبان قرمز و دامن کوتاه، گشاد و پرچین می پوشید و مشک و عنبر به سر و صورت و گیسش می زد. دلش می تپید و می لرزید انگار در سینه جایش نبود. خیلی دلواپس بود.
فرش پروانه کرم گل بهی را می‌آورد توی ایوان، رو به روی باغچه، کنار حوضچه‌ای که فواره داشت و چند ماهی در آن جست و خیز می کردند، می‌انداخت. بعد در یک سینی قشنگ و پاکیزه سیر، سرکه، سماق، سنجد، سیب، سبزه، و سمنو می چید و در یک سینی دیگر، هفت جور میوه خشک، هفت‌چين، کشمش، انجیر، قیسی، شفتالو، خرما، سنجد و آلو با چهار مغز، گردو، بادام، پسته، فندق و نقل و نبات می‌گذاشت و سفره را با آنها تزیین و یک شمع توی شمعدان کنار سینی هفت سین جلوی آینه گرد قاب نقره ای روشن می کرد. در ظرفی بلورین آب می‌ریخت و در آن سکه های نقره می‌انداخت، تخم مرغ رنگی هم کنارش و گل سنبل و کتاب مهر دلدارها هم پهلویش.
منقل آتش را هم آماده می‌کرد و یک کیسه کوچولوی اسفند هم کنارش می‌گذاشت و می رفت قلیان می آورد می گذاشت دم دستش. اما سر قلیان آتش نمی گذاشت و همانجا چشم به راه عمونوروز می‌نشست تا بیاید. همین طور که نشسته بود، در حالی که چشمانش از شوق دیدار برق می‌زد، پیش خودش فکر می‌کرد ای کاش دلداده ام زودتر بیاید، چقدر حرف ناگفته دارم برایش بزنم. دلبسته ام کی می آیی؟
از خستگی هزار کاری که کرده بود پلک چشمانش سنگین می‌شد و یواش یواش کنار سفره خوابش می‌گرفت. خواب آرام آرام او را در آغوش می کشید.

رویای خوش باهم بودن او را به سرزمین آرزوها می برد. می دید باد مژده آورده چه نشسته ای که عمونوروز در راه است. با دل طپش، وسوسه می شد به پیشوازش برود آخر دیگر طاقت دوری را نداشت. سوار بر دامن خیال با هم به باغی می رفتند که خود بهشت بود. کنار رودخانه با صدای شرشر آب، ماهی هایی که بالا و پایین می پریدند، بوی گل که همه جا می پیچید و هوا را عطرآگین می کرد، درختان با جامه سفید نوعروس، سبزه که همه جا را پوشانده بود، چکاوک های تاجدار خوشخوانی که از عشق می خواندند، آنها را از خود بی خود می کرد. روی سبزه ها می نشستند، عجب نرم و لطیف بود. ننه سرما دراز می کشید و سرش را روی پاهای عمونوروز که دراز کرده بود می گذاشت. نسیم بهاری بدنش را نوازش می داد.

در این میان عمونوروز با دسته گلی از گل های وحشی سر می‌رسید تا چشمش به دلربایش، ننه سرما می‌خورد که خوابیده، وا می رفت، دل غشه می گرفت اما دلش نمی‌آمد که دلستانش را بیدار کند. می‌آمد کنار دلباخته اش می‌نشست و محو تماشای دلبسته اش می شد. یک شاخه گل همیشه بهار از باغچه می‌چید و روی سینه دلارامش می‌گذاشت و غنچه گلی هم لای موهایش، کمی از سمنوی دست پخت ننه سرما، نقل، پسته، برگه زردآلو و خوراکی های سفره می خورد، از منقل یک گل آتش برمی داشت می گذاشت سر قلیان و چند پک به آن می زد و یک نارنج از وسط نصف می کرد، یک پاره اش را در استکان قنداب می چلاند، چشمانش را می بست و شربت گوارای دلخواهش را آرام آرام تا آخرین قطره اش، یک نفس بالا می رفت.
آتش منقل را برای اینکه زود سرد نشود می کرد زیر خاکستر، گردنبند مرواریدی را که برای ننه سرما آورده بود را می بست به گردنش، روی ننه سرما را به آرامی ماچی دلچسب می کرد، چه گرمای دلپذیری، لبانش گلگون می شد. در گوشش حرف دلش را زمزمه می کرد. قبایش را از لای حریر که حالا بوی گل نرگس می داد برمی داشت و با دلتنگی آرام از جایش پامی شد، می پوشید لحظه ای نگاهی به پشت سر می انداخت لبخندی می زد، چقدر ننه سرما در خواب زیبا بود، دل می کند راه می افتاد و می رفت.

خودخواسته، ول کن رویای شیرین دلفریب که او را در آغوش گرفته بود تا آرزویش برآورده شود نبود، نیاز داشت با هم باشند. عمونوروز دست هایش را لای گیسوان او می کرد و نگاهشان به هم گره می خورد. گردنش بلوری می شد و دستان او که به طرف سینه اش می رفت بوی گل می داد. نفسش گرم و سوزان بود. بوسه ای بر سیمایش می زد. چه شیرین و گوارا بود. صدای زمزمه فرشتگان می آمد. خورشید شاهد یکی شدن آن دو بود. لحظه ای چشمانش را می بست، احساس دختری را داشت که به معشوق رسیده و سرخوش است اما دور شدن بوی گل نرگس را هم با تمام وجودش احساس می کرد. می دانست خوشی ها زودگذرند! او دست نایافتنی بود.

آفتاب یواش یواش توی ایوان می‌تابید که ننه سرما از خواب ناز می‌پرید. اول نمی خواست باور کند همه لذتش یک رویای زودگذر بوده. بویی آشنا را حس می کرد، چه بویی می‌آید! بوی شربت بیدمشک و شکوفه نارنج، کمی که چشمش را باز می‌کرد، می‌دید ‌ای داد و بی‌داد، همه چیز دست خورده، آتش رفته سر قلیان. نارنج از وسط دو نیم شده، گلی روی سینه‌اش چسبیده و غنچه ای لای موهایش قرار گرفته، آتش ها رفته اند زیر خاکستر، لپ گلیش هم تر است.
آن وقت می‌فهمید ای دل غافل چه نشسته ای که عمونوروز آمده و رفته و چون در خواب بوده نخواسته بیدارش کند. بلبلان، پرنده‌های خوش آواز و سخنگو، مینا و طوطیان به او نگاه می کردند و هزار نغمه عاشقانه عمونوروز را برایش می خواندند. بهار را جشن می گرفتند. گنجشک های بازیگوش هم بالای سر ننه سرما پرواز می کردند.

ننه سرما دیگر دل و دماغ ماندن نداشت. خیلی دلخون می شد و غصه می خورد که چرا بعد از آن همه انتظار و زحمتی که برای دیدن عمونوروز کشیده، درست همان موقعی که باید بیدار می ماند خوابش برده و نتوانسته عمونوروز دلجو را ببیند، این هم از بازی های روزگار دلچرک بود؟ آیا چرخ بازیگر آنها را بازیچه خود قرار داده بود؟
دلزده و پریشان خاطر می شد، سوز می آمد! دلگیر شده بود، آسمان تاریک و ابری و گرفته می شد. زار و زار مثل ابر بهاری گریه و زاری می کرد و از اشک‌هایش، آن سال عید، رگبار می‌بارید. کلی داد و فریاد دلخراش راه می انداخت و رعد و برق می‌شد. دلسرد، لحاف پنبه‌ای‌اش را پاره می‌کرد و برف می‌بارید و از عصبانیت زنجیر گردنبندش را پاره می کرد. برای همین است که روز اول بهار از آسمان تگرگ می آید. همه می گویند این دانه های گردنبند ننه سرماست که از آسمان پایین می آید.
اما بعدش دلگرم به عمونوروز که دوستش دارد خوشحال می شود و آسمان یکباره صاف و آفتابی می شود. به دور دورها، آنجا که مسیر رفتن او است نگاه می کند و دلسوخته، دعای خیر "سفر بی خطر و با دلخوشی" را بدرقه راه دلسوزش می کند که در قطره های نم نم اشکش، رنگین کمانی با کمان هفت رنگ قشنگش، قرمز ، نارنجی ، زرد ، سبز ، آبی ، نیلی و بنفش، دل عاشق آنها را بهم پیوند می زند. یک طرفش ننه سرما و طرف دیگرش عمونوروز. اگر چشمانتان را ببندید و خوب گوش کنید آهنگ موسیقی یکدلی آنها را می شنوید. باهم اما دور ازهم!
ننه سرما هر روز پیش این و آن درد دل می کرد که چه کند و چه نکند تا بتواند عمونوروز را ببیند، تا یک روز مرغ سحر که ناله های سوزناک او را می شنید به او گفت چاره ای ندارد جز این که دندان روی جگر بگذارد، ناله نکند، درنگ کند تا یک بار دیگر باد دلاویز بهار بوزد و روز اول بهار برسد و عمونوروز باز از سر کوه به سوی شهر راه بیفتد و او بتواند چشم به دیدارش روشن کند. چقدر سخت است انتظار یار کشیدن و دلشوره داشتن!

ننه سرما هم با دلهره به ناچار پذیرفت. اما هیچ کس نمی داند که سال دیگر ننه سرما توانست عمونوروز را ببیند یا نه. چون برخی می گویند اگر این دو همدیگر را ببینند دنیا به آخر می رسد و از آنجا که زندگی هنوز به آخر نرسیده ننه سرما و عمونوروز همدیگر را ندیده اند.
می‌گویند هرکس عمو نوروز را ببیند تا دنیا دنیاست، جوان می‌ماند.


انارک نیوز - ادب و تربیت از ارکان اساسی شکل‌گیری شخصیت انسان به شمار می‌روند. این مفاهیم والا نه تنها نشانه‌های ظاهری رفتار، بلکه بازتابی از عمق وجود آدمی هستند. وقتی سخن از تربیت به میان می‌آید، منظور پرورش همه‌جانبه‌ای است که انسان را به بهترین نسخه از خود تبدیل می‌کند.

پرورش درست بر چند اصل بنیادین استوار است. نخست، رشد خرد و اندیشه که به انسان توانایی تشخیص درست از نادرست می‌بخشد. دوم، تقویت ویژگی‌های اخلاقی مانند راستگویی، مهربانی و مسئولیت‌پذیری. سوم، توجه به روابط اجتماعی و تأثیر متقابل افراد بر یکدیگر. این اصول در کنار هم، شالوده‌ای محکم برای زندگی فردی و جمعی می‌سازند.
روش‌های مؤثر تربیتی بر مشاهده، الگوبرداری و تجربه مستقیم تکیه دارند. در این مسیر، هر فرد هم می‌آموزد و هم می‌آموزاند. تربیت واقعی زمانی رخ می‌دهد که دانش به عمل تبدیل شود و رفتارهای نیکو به عادت‌های پایدار مبدل گردند. مانند باغبانی که با صبر و مراقبت، نهال را به درختی پربار تبدیل می‌کند.
بی‌ادبی و بی‌تربیتی پیامدهای ناگواری برای فرد و جامعه دارد. فرد بی‌ادب نه تنها خود را از رشد بازمی‌دارد، بلکه مانند سنگی در مسیر رود، جریان سالم زندگی جمعی را مختل می‌کند. چنین افرادی با رفتارهای ناپسند خود، اعتماد عمومی را تضعیف و روابط انسانی را تخریب می‌کنند.

تربیت کامل ترکیبی هماهنگ از دانش، اخلاق و مهارت‌های زندگی است. این فرآیند نیازمند محیطی مناسب، الگوهای شایسته و روش‌های کارآمد است. در چنین شرایطی، هر فرد می‌تواند استعدادهای خود را شکوفا کند و در عین حال، احترام به حقوق دیگران را آرمان خود قرار دهد.
در جهان امروز که پیچیدگی روابط انسانی روزافزون است، اهمیت ادب و تربیت بیش از پیش آشکار می‌شود. پرورش انسان‌های بااخلاق و مسئولیت‌پذیر، سرمایه‌ای ارزشمند برای ساختن جامعه‌ای سالم و پیشرفته محسوب می‌شود. این مهم زمانی تحقق می‌یابد که همگان در قبال تربیت خود و دیگران احساس مسئولیت کنند.

انارک نیوز - بریده کتاب
خاورمیانه در حال تغییر است. من به این نسل جدید باور دارم. جوان‌ها زیر بار راه‌ورسم گذشته نمی‌روند. آزادی و احترام و دموکراسی می‌خواهند. اینکه از همان فرصت‌هایی برخوردار باشند که هم‌سن‌و‌سال‌هایشان در جهان غرب از آن بهره می‌برند.
درباره افراطی‌ها هم باید بگویم شکی نیست که نفرت‌انگیزند، اما آنها امروز اینجا هستند و فردا از بین می‌روند. می‌توانند همه‌مان را بترسانند.
چرا ما باید از اینجا برویم. چرا شکنجه‌گرانمان را بیرون نکنیم؟

آسمان هم رودخانه دارد
الیف شافاک

انارک نیوز - نسل Z (متولدین تقریبی بین 1376 تا 1391) که اغلب فرزندان نسل X (متولدین تقریباً بین 1360 تا 1375) هستند، ویژگی‌های رفتاری متمایزی از خود نشان می‌دهند. آنها تمایل دارند فردگرا، مادی گرا و رقابتی باشند. آنها همچنین نسبت به عملکرد تحصیلی و آینده شغلی توجه نشان می دهند و گزارش شده است که نسبت به نسل های قبلی در به تاخیر انداختن رضایت بهتر عمل می کنند. مدیریت و درک نسل Z مستلزم شناخت این تفاوت ها نسبت به نسل های قدیمی است. آنها همچنین به عنوان انقلابی، کمال گرا و حامی قوانین اجتماعی معرفی می شوند.

نسل Z چه تفاوتی با نسل هزاره دارد؟

نسل زد و نسل هزاره دارای ارزش‌های مشترک و تفاوت‌های کلیدی هستند که در زیر به بررسی آن‌ها می‌پردازیم:

1. استفاده از تکنولوژی

  • نسل هزاره: در دوران ظهور اینترنت رشد کرده و تغییر از اینترنت دایل‌آپ به تلفن‌های هوشمند را شاهد بوده‌اند. آن‌ها با تکنولوژی آشنا هستند اما زندگی بدون آن را نیز تجربه کرده‌اند.
  • نسل زد: دیجیتال نیتیو هستند و هرگز جهانی بدون تلفن‌های هوشمند و شبکه‌های اجتماعی را تجربه نکرده‌اند. آن‌ها با تکنولوژی ارتباط، آموزش و اجتماعی شدن بسیار آشنا هستند.

2. ارزش‌های اجتماعی

  • نسل هزاره: به همکاری، جامعه و تجارب نسبت به دارایی های مادی اهمیت می‌دهند. آن‌ها معمولاً بر روی پیدا کردن تعادل کار و زندگی و اهمیت اصالت در برندها تأکید دارند.
  • نسل زد: به‌طور عملی‌تری فکر می‌کنند و به امنیت مالی تمایل دارند. آن‌ها به عنوان مصرف‌کنندگان هوشیار، به دنبال برندهایی هستند که با ارزش‌های اجتماعی و محیطی آن‌ها همخوانی داشته باشد.

3. تحصیلات و شغل

  • نسل هزاره: با بدهی‌های سنگین دانشجویی روبه‌رو بوده و به دلیل عوامل اقتصادی، معمولاً مراحل سنتی مانند خرید خانه و شروع خانواده را به تأخیر می‌اندازند. آن‌ها به کار معنادار و خلاقیت در حرفه‌های خود اهمیت می‌دهند.
  • نسل زد: بیشتر به شغل و مدارک تحصیلی کاربردی تمرکز دارند. آن‌ها به استقلال مالی اهمیت می‌دهند و بیشتر به آموزش‌های فنی تمایل دارند.

4. آگاهی از سلامت روان

  • نسل هزاره: حمایت برای سلامت روان و رفاه در طی سال‌های شکل‌گیری آن‌ها به‌طور قابل توجهی افزایش یافته و نگرش مثبتی نسبت به این مسائل ایجاد شده است.
  • نسل زد: تأکید بیشتری بر آگاهی از سلامت روان و کاهش سلامت روان دارند. آن‌ها به‌طور علنی درباره چالش‌های سلامت روان صحبت کرده و به دنبال حمایت می‌گردند.

5. فعالیت اجتماعی و مسائل اجتماعی

  • نسل هزاره: در فعالیت‌های اجتماعی مانند تغییرات اقلیمی و عدالت اجتماعی مشارکت فعال دارند و از رسانه‌های اجتماعی برای افزایش آگاهی استفاده می‌کنند.
  • نسل زد: به‌طور کلی حتی بیشتر از نسل هزاره در مسائل اجتماعی و سیاسی فعال هستند و معمولاً رویکردهای رادیکال‌تری در فعالیت‌های اجتماعی دارند.

6. رفتار مصرف‌کننده

  • نسل هزاره: معمولاً به برندها وفادار هستند و به تجربیات توجه می‌کنند. آن‌ها به کیفیت اهمیت داده و به دنبال بازاریابی شخصی‌سازی شده هستند.
  • نسل زد: به برندها مشکوک‌تر هستند و اغلب به شفافیت اهمیت می‌دهند. آن‌ها به برندهایی که در مسائل اجتماعی موضع‌گیری می‌کنند، تمایل بیشتری دارند و بیشتر از شیوه‌های پایدار و اخلاقی حمایت می‌کنند.

نتیجه‌گیری

در حالی که هر دو نسل به عدالت اجتماعی و پیشرفت فناوری اهمیت می‌دهند، نسل زد به طور کلی عملی‌تر، محتاط‌تر و متمرکز بر امنیت نسبت به نسل هزاره است. 

بزرگترین چالش های محل کار با نسل زد چیست؟

نسل زد با ویژگی‌ها و رفتارهای خاص خود، چالش‌هایی را برای محل‌های کار به وجود می‌آورد. در زیر به برخی از بزرگترین چالش‌های مربوط به این نسل در محیط کار اشاره می‌کنم:

1. انتظارات از انعطاف‌پذیری و دورکاری

نسل زد به محیط‌های کاری انعطاف‌پذیر و دورکاری علاقه‌مند است. آن‌ها انتظار دارند که کارفرمایان به نیازهای آن‌ها برای تعادل بین زندگی کاری و شخصی توجه کنند. عدم ارائه گزینه‌های دورکاری یا ساعت‌های کاری انعطاف‌پذیر می‌تواند منجر به نارضایتی و عدم تعهد در محل کار شود.

2. آگاهی از سلامت روان

این نسل به سلامت روان اهمیت زیادی می‌دهد و خواهان فرهنگ کار حمایتی است. آن‌ها ممکن است نسبت به فشارهای ناشی از کار و شرایط استرس‌زا حساس‌تر باشند. سازمان‌ها باید امکانات و حمایتی را برای مدیریت سلامت روان فراهم کنند.

3. توقعات از آموزش و توسعه

نسل زد به آموزش و توسعه حرفه‌ای اهمیت می‌دهد و به دنبال فرصت‌هایی برای یادگیری و پیشرفت در شغل خود است. کارفرمایان باید برنامه‌های توسعه شغلی و آموزشی مناسب ارائه دهند تا بتوانند استعدادهای این نسل را حفظ و توسعه دهند.

4. ارتباطات مستقیم و شفاف

نسل زد به ارتباطات صریح و شفاف علاقه‌مند است و به بازخورد فوری و سازنده نیاز دارد. عدم ارتباط مؤثر و به هنگام با این نسل می‌تواند منجر به سوءتفاهم و نارضایتی شود.

5. توجه به پایداری و اخلاقیات

این نسل به مسائل اجتماعی و محیط‌زیستی حساس است و به دنبال کارفرمایانی هستند که به پایداری و اخلاقیات اهمیت می‌دهند. عدم توجه به این مسائل می‌تواند باعث کاهش جذابیت برند کارفرما برای نسل زد شود.

6. مسئولیت‌پذیری و شفافیت در مدیریت

نسل زد به شفافیت و مسئولیت‌پذیری در مدیریت علاقه‌مند است. آن‌ها می‌خواهند در فرآیندهای تصمیم‌گیری شریک شوند و انتظار دارند که کارفرمایان به وعده‌های خود عمل کنند.

7. چالش‌های تنوع و شمولیت

نسل زد به تنوع و شمولیت در محل کار اهمیت می‌دهد و انتظار دارد که شرکت‌ها به ارزش‌های یاد شده توجه کنند. عدم توجه به این مقوله می‌تواند به نارضایتی و عدم تعهد منجر شود.

نتیجه‌گیری

برای موفقیت در جذب و حفظ نسل زد در محل کار، کارفرمایان باید به این چالش‌ها توجه کنند و فرهنگ سازمانی خود را متناسب با ارزش‌ها و نیازهای این نسل تغییر دهند. 

استفاده آنها از فناوری چگونه بر رفتار آنها تأثیر می گذارد؟

استفاده نسل زد از فناوری تأثیرات عمیقی بر رفتار و روابط آن‌ها دارد. در زیر به برخی از این تأثیرات مهم اشاره می‌شود:

1. افزایش ارتباطات اجتماعی

نسل زد به طور مداوم از پلتفرم‌های اجتماعی مانند اینستاگرام، توییتر و چت برای برقراری ارتباط استفاده می‌کند. این ارتباطات دیجیتال به آن‌ها امکان می‌دهد با دوستان و خانواده به راحتی در تماس باشند، اما ممکن است ارتباطات رو در رو را کاهش دهد.

2. دسترسی به اطلاعات

نسل زد به راحتی به اطلاعات فراوانی دسترسی دارد. این دسترسی به اطلاعات می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا تصمیمات بهتری بگیرند، اما همچنین می‌تواند باعث سردرگمی یا ناتوانی در تصمیم‌گیری به دلیل حجم بالای اطلاعات نیز شود.

3. تقویت مهارت‌های چندوظیفگی

نسل زد به دلیل استفاده مکرر از چندین دستگاه به طور همزمان (مثلاً تلفن هوشمند، تبلت و لپ‌تاپ) به مهارت‌های چندوظیفگی مسلط است. این مهارت می‌تواند به آن‌ها در مدیریت زمان کمک کند، اما گاهی اوقات کیفیت کار را نیز کاهش می‌دهد.

4. انتظارات از سرعت و کارایی

این نسل به دلیل زمان‌بندی سریع اطلاعات و تحویل خدمات در دنیای دیجیتال انتظار دارد که همه چیز سریع و کارآمد باشد. این انتظار می‌تواند به فشار برای ایجاد نتایج فوری و عدم پذیرش تأخیرها منجر شود.

5. فشارهای اجتماعی و مقایسه

استفاده از رسانه‌های اجتماعی می‌تواند به فشارهای اجتماعی مرتبط با مقایسه زندگی با دیگران منجر شود. نسل زد ممکن است برای دستیابی به استانداردهای غیرواقعی که در رسانه‌ها دیده می‌شود، احساس اضطراب یا عدم کفایت کند.

6. آگاهی اجتماعی و سیاسی

نسل زد به لطف دسترسی به اطلاعات آنلاین، نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی آگاه‌تر شده و معمولاً فعال‌تر در این زمینه‌ها هستند. آن‌ها از رسانه‌های اجتماعی برای گفتمان و ترویج ارزش‌های خود استفاده می‌کنند.

7. ترجیحات آموزشی

نسل زد به روش‌های یادگیری دیجیتال و غیرسنتی علاقه دارد. آن‌ها به دنبال منابع آنلاین و آموزش‌های خودآموز هستند و تمایل دارند که در محیط‌های آموزشی انعطاف‌پذیر و تعاملی شرکت کنند.

نتیجه‌گیری

در کل، استفاده گسترده نسل زد از فناوری تأثیرات مثبت و منفی بر رفتار آن‌ها دارد. این نسل باید مهارت‌هایی برای مدیریت این تأثیرات و حفظ تعادل بین زندگی دیجیتال و واقعی پیدا کند. 

رفتار نسل زد:

نسل زد، که معمولاً به عنوان نسل دیجیتال شناخته می‌شود، به طور کلی رفتارهایی را از خود نشان می‌دهند که تحت تأثیر تکنولوژی و محیط اجتماعی قرار دارد. در زیر به برخی از ویژگی‌ها و رفتارهای بارز این نسل اشاره می‌شود:

1. تکنولوژی و رسانه‌های اجتماعی

نسل زد از کودکی با تکنولوژی آشنا شده و به رسانه‌های اجتماعی وابستگی زیادی دارد. این وابستگی باعث شده است که ارتباطات اجتماعی آن‌ها به‌طور عمده از طریق فضای مجازی انجام شود.

2. آگاهی اجتماعی و سیاسی

نسل زد نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی بسیار آگاه‌تر و حساس‌تر است. آن‌ها به مسائل محیط زیستی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی اهمیت می‌دهند و معمولاً در فعالیت‌های اجتماعی و مدنی شرکت می‌کنند.

3. تنوع و شمولیت

این نسل به تنوع نژادی، فرهنگی، و جنسیتی احترام می‌گذارد و از شمولیت حمایت می‌کند. آن‌ها از تبعیض و ناعدالتی ناراضی هستند و به دنبال ایجاد فضایی عادلانه‌تر برای همه افراد هستند.

4. عزت نفس و فشار روانی

با وجود دسترسی به اطلاعات و ابزارهای بیشتر، نسل زد با فشارهای روانی و اضطراب‌های بیشتری نیز مواجه است. این فشارها می‌تواند ناشی از مقایسه‌های دائمی در شبکه‌های اجتماعی و انتظارات بالا باشد.

5. تحصیل و کار

نسل زد نسبت به نسل‌های قبلی تمایل بیشتری به تحصیلات عالی و توسعه شغلی نشان می‌دهد. آن‌ها معمولاً به دنبال امنیت شغلی و فرصت‌های حرفه‌ای هستند.

نتیجه‌گیری

نسل زد رفتارهایی متنوع و پیچیده‌ای دارد که تحت تأثیر تکنولوژی، آگاهی اجتماعی و انتظارات اقتصادی قرار دارد.

 رفتار نسل زد ایران 

نسل زد ایران، مشابه همتایان جهانی خود، ویژگی‌ها و رفتارهای خاصی دارد که تحت تأثیر شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور قرار دارد. در زیر به برخی از این رفتارها و ویژگی‌ها اشاره می‌شود:

1. تأثیر فناوری و رسانه‌های اجتماعی

نسل زد ایران به شدت تحت تأثیر فناوری و شبکه‌های اجتماعی قرار دارد. آن‌ها به‌طور مرتب از پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام، تلگرام و توییتر استفاده می‌کنند و به این طریق اطلاعات و ارتباطات خود را مدیریت می‌کنند.

2. آگاهی اجتماعی و سیاسی

نسل زد ایران نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی حساس و آگاه‌تر است. این نسل به موضوعاتی مانند حقوق بشر، محیط زیست و عدالت اجتماعی توجه دارد و از ابزارهای دیجیتال برای ابراز نظر و تأثیرگذاری استفاده می‌کند.

3. تنوع و شمولیت

نسل زد به تنوع فرهنگی و نژادی اهمیت می‌دهد و خواهان یک جامعه شامل‌تر و پذیرا است. آن‌ها ممکن است به مسئله‌های نابرابری و تبعیض در جامعه حساسیت بیشتری نشان دهند.

4. اسلام و فرهنگ ایرانی

نسل زد در ایران به طرز خاصی بین هویت اسلامی و ایرانی خود تعادل برقرار می‌کند. این نسل ممکن است از سبک زندگی و ارزش‌های سنتی فاصله بگیرد اما هنوز به برخی از جنبه‌های فرهنگی و مذهبی اهمیت می‌دهد.

5. انتظارات از آموزش و کار

نسل زد به دنبال آموزش‌های کیفی و فرصت‌های شغلی مناسب است. آن‌ها تمایل دارند با مهارت‌های فنی و حرفه‌ای به بازار کار وارد شوند و به دنبال شغل‌هایی با امنیت و پایدار هستند.

6. آگاهی از سلامت روان

نسل زد در ایران نسبت به سلامت روان و مسائل مرتبط با آن آگاه‌تر است و به دنبال فضای حمایتی و پذیرش بیشتر در این زمینه است. این نسل ممکن است به دنبال مشاوره و کمک در مواقع بحرانی باشد.

7. خلاقیت و کارآفرینی

نسل زد به خلاقیت و نوآوری اهمیت می‌دهد و بسیاری از جوانان به سمت کارآفرینی و شروع کسب و کارهای خود می‌روند تا به استقلال مالی دست یابند.

نتیجه‌گیری 

با ویژگی‌هایی خاص و رفتارهایی دور از انتظاری در حال شکل‌گیری است که تحت تأثیر شرایط اجتماعی و فرهنگی کشور قرار دارد. این نسل به دنبال تغییرات مثبت و دستیابی به حقوق خود است.

 آیا نسل زد ایران با حکومت اسلامی همخوانی دارد؟

نسل زد ایران با چالش‌ها و تناقضات خاصی در رابطه با حکومت اسلامی مواجه است. این نسل به طور کلی در یک محیط اجتماعی و سیاسی شکل گرفته است که با ویژگی‌های منحصر به فرد خود، نوعی فاصله‌گذاری با ارزش‌ها و رویکردهای سنتی و رسمی حکومت دارد. در زیر به برخی از این همخوانی‌ها و عدم همخوانی‌ها اشاره می‌شود:

همخوانی‌ها:

  1. مؤلفه‌های فرهنگی و مذهبی: برخی از جوانان نسل زد ممکن است به فرهنگ ایرانی و مناسک مذهبی احترام بگذارند و از آن به عنوان بخشی از هویت خود یاد کنند.

  2. دغدغه‌های اجتماعی: برخی از مسائل اجتماعی همچون عدالت، صداقت و اهمیت به حقوق دیگران مورد توجه این نسل است، که ممکن است در برخی موارد با ارزش‌های اسلامی همپوشانی داشته باشد.

عدم همخوانی‌ها:

  1. آزادی‌های فردی: نسل زد به دنبال آزادی‌های بیشتری در عرصه‌های مختلف زندگی، از جمله آزادی بیان، انتخاب سبک زندگی و حقوق زنان است. این خواسته‌ها ممکن است با محدودیت‌های وضع‌شده توسط حکومت اسلامی در تضاد باشد.

  2. مقابله با نابرابری: این نسل نسبت به نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی حساس است و خواهان تغییرات اساسی در جامعه است. آن‌ها ممکن است انتقادات جدی از سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی حکومت داشته باشند.

  3. استفاده از فناوری و رسانه‌ها: نسل زد به شدت از رسانه‌های اجتماعی و فناوری‌های جدید استفاده می‌کند و ممکن است این امر به ترویج انتقادات نسبت به حکومت کمک کند. آن‌ها از این ابزارها برای ابراز نظر و ایجاد تغییر استفاده می‌کنند.

  4. آگاهی از مسائل جهانی: نسل زد با دسترسی به اطلاعات جهانی از طریق اینترنت، دیدگاه‌های جدید را نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی به دست آورده و ممکن است تمایل به دیدگاه‌های دموکراتیک و حقوق بشری داشته باشند که با رویکردهای حکومتی معارض است.

نتیجه‌گیری

در کل، نسل زد ایران به دلیل ویژگی‌ها و تجربیات خاص خود، نوعی تنش و کشمکش با حکومت اسلامی دارد و در تلاش است تا حقوق و آزادی‌های خود را تأمین کند. این نسل بیشتر به دنبال تغییر و پیشرفت در جامعه است و خواسته‌های آن‌ها ممکن است با ارزش‌ها و سیاست‌های حکومت همخوانی نداشته باشد. 

انارک نیوز: در فرهنگ عامه پشت سرگذاشتن چلّه‌ها و از آن میان چلّه زمستان به‌عنوان سخت‌ترین هنگام سال (آغاز آن شب چلّه نامیده می‌شود)، با آداب خاصى همراه است. چلّه زمستان به همراه چند موقعیت دیگر (شامل سده، چارچار، سرما پیرزن و...)، عملا تمامى فصل زمستان را می‌پوشاند.
چلّه زمستان در آغاز زمستان، هریك متشكل از دو بخش بزرگ (چهل روز) و كوچك (بیست روز)، از اول دى ماه آغاز می‌شود كه شب قبل از آن، شب چلّه (یلدا)، واجد آیین هاى بسیارى در ایران است. دهم بهمن ماه آخرین "روز چلّه بزرگ" است كه با جشن سده گرامى داشته می‌شود و فردایش "چلّه کوچک" شروع می شود که تا پایان بهمن ماه ادامه می یابد.
دوره برخورد چلّه‌هاى بزرگ و كوچك (به‌عبارت دیگر، روزهاى پایانى چلّه بزرگ و روزهاى نخستین چلّه كوچك) چارچار نامیده می‌شود كه احتمالا مخفف چهارچهار (چهار روز پایانى چلّه بزرگ و چهار روز اول چلّه كوچك) است و در اين هشت روز سردی هوا به آخرين حد خود مي‌رسد؛ چون دو چله در حال مشاجره با هم هستند و به هم گوشه و کنايه می زنند و چله کوچک می گويد اگر من به اندازه تو عمر داشتم همه پيرزن‌های کنار اجاق و همه ميش‌های لاغر و مریض دنبال گله را از سرما سیاه و کبود، نابود می کردم.
از هفتم بهمن تا 14 بهمن "چارچار" می باشد که معتقد بودند سردترین روزهای زمستان می باشد و پس از آن یعنی 15 بهمن ماه به قول انارکی ها "تیوشک Tivoshk" در می آید و دیگر سرما به اندازه ای نخواهد بود که برف روی زمین بنشیند و به قولی "زمین نفس می کشد"!
نظام گاه‌شمارى مبتنى بر چلّه و اجزاى آن (شامل اهمن و بهمن، چارچار و مانند آن) مجموعه سه ماهیت اسطوره‌اى، گاه‌شمارانه و فرهنگ عامه است. از دید اسطوره‌اى، چلّه و مهم‌ترین تظاهر آیینى آن در دوران گذشته، یعنى سده یا جشن سده، آیین هایى براى تقدیس خورشید بوده‌اند.
ابوریحان بیرونی می‌نویسد: «سده یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابکان است و در علت و سبب این جشن گفته‌اند که هرگاه روزها و شب‌ها را جداگانه بشمارند، میان آن و آخر سال عدد صد بدست می‌آید».

ای دوست ببین بی‌سر و سامانی ایران
بدبختی ایران و پریشانی ایران
از قبر برون آی و ببین ذلت ما را
این ذلت ایرانی و ویرانی ایران
آوخ که لحد، جای تو شد تا به قیامت!
رفتی و ندیدی تو پریشانی ایران:
از وضع کنونی و ز بدبختی ملت
زین فقر و پریشانی و ویرانی ایران
گردیده جهان تیره و گشته‌ست دلم تنگ
گویی که شدم حبسی و زندانی ایران
بگرفته دلم سخت ز اوضاع کنونی
بیچارگی و محنت و حیرانی ایران
(عشقی) بود ار نوحه‌گر امروز عجب نیست
خون می‌چکد از دیدهٔ ایرانی ایران

انارک نیوز - با درود و عرض ادب و ارادت و احترام خدمت کلیه عزیزان انارکی،
در گذر از شهر انارک به قصد طبس، به اتفاق همراهان در حد رفع خستگی و صرف یک لیوان چای توفیق آنرا یافتم که در ورودی شهر انارک در محل بنای یادبود شهدای مواد مخدر توقفی کوتاه داشته باشم.
چندین سال قبل (حدود شش تا هفت سال) هم از این مکان بازدید کرده بودم. اگرچه در همان پنج شش سال قبل هم بی توجهی را حداقل در حد کمبود و ایجاد یک فضای سبز با کاشت چند نهال سازگار با محیط و فضایی شایسته و درخور شأن این شهدای عزیز که جان خویشتن را در طبق اخلاص فدای امنیت و آسایش مردمان این سرزمین نموده بودند کاملا به چشم می خورد اما آنچه را که اصل موضوع و مهم بود سالم بودن بنای یادبود و سنگ فرش ها و فضای بنا بود. اما متأسفانه در بازدید اخیر (تعطیلات عید فطر ۴۰۳) شاهد آن بودم که گچ های بنا ریخته و سنگ فرشها کنده و رها شده و چراغهای روشنائی شکسته و له شده و فضای اطراف فاقد نظافت و پاکیزگی لازم و بطور کلی بنای بادبود ‌این عزیزان در وضعیت رقت باری قرار داشت. در حالی که این شهدا ی عزیز و گرانقدر جمله از اعضاء و کادر نیروی انتظامی بودند و تأسف بارتر آن که ساختمان و پایگاه محل استقرار عزیزان نیروی انتظامی دقیقا در روبروی این بنا و در فاصله کمتر از پنجاه متر قرار گرفته است.
به عنوان یک هموطن، یک همنوع و یک ایرانی علاقمند به ارزش ها، عاجزانه از شورای محترم شهر انارک، جناب شهردار محترم شهر، فرمانده و مسئول محترم نیروی انتظامی شهر و سایر عزیزان و گرامیان شهر انارک اعم از مسئول و غیر مسئول تقاضامندم در حد مقدورات و رعایت شأن این عزیزان شهید لطف نموده و به یاری این بنا بشتابند و این بنا را که در دید گردشگران و رهگذران و در حقیقت بیانگر قدرشناسی عزیزان انارکی در تکریم شهداست به نحوی که شایسته و در خور جایگاه آنان باشد بازسازی و با ایجاد فضای سبزی که سازگار با محیط و امکان‌ ایجاد آن می باشد مکانی را علاوه بر گرامیداشت این شهدای عالیقدر  جهت لحظه ای توقف مسافران و رهگذران فراهم آورند و باشد که یاد این عزیزان شهید که با تقدیم خون خود امنیت و آسایش را برای من و تو و همه هموطنان به وجود آورده اند‌ همواره در یادها باقی بماند و پیوسته قدردان خون این گرامیان و عزیزان و سایر عزیزانی که جان بر کف در ایجاد امنیت ایثار می کنند باشیم.
امید آنکه عزیزان مسئول در این خصوص قبل از آنکه وضعیت بنا وخیم تر گردد اقدامی عاجل و شایسته را به انجام رسانند.
یک رهگذر هموطن و علاقمند به شهر انارک، شهری که به عنوان سمبل معدنکاری ایران به‌گردن همه ایرانیان حق بزرگی دارد. (.فروردین ۴۰۳)

(امید), [29/01/1403 21:05]

انارک نیوز - نوروز برابر با یکم فروردین ماه (روزشمار خورشیدی)، جشن آغاز سال و یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جا مانده از دوران باستان است. خاستگاه نوروز در ایران باستان می‌باشد و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران نوروز را جشن می‌گیرند. امروزه زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است.
نوروز، جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن می‌گیرند توصیف شده‌است.

جشن نوروز از لحظهٔ اعتدال بهاری آغاز می‌شود. این لحظه، لحظه اول برج حمل نامیده می‌شود و با نخستین روز (هرمز روز یا اورمزد روز) از ماه فروردین برابر است. نوروز در تقویم میلادی با ۲۰، ۲۱ یا ۲۲ مارس مطابقت دارد.

در کشورهایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری شمسی به کار برده می‌شود، نوروز، روز آغاز سال نو است. اما در کشورهای آسیای میانه و قفقاز، تقویم میلادی متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته می‌شود و روز آغاز سال محسوب نمی‌شود.
واژه نوروز یک اسم مرکب است که از ترکیب دو واژهٔ فارسی «نو» (تازه - جدید) و «روز» (رووز-رز-روژ در فارسی میانه به چم خورشید و آفتاب هم بکار می رفته است).
به باور احسان یارشاطر بنیان‌گذار دانشنامه ایرانیکا، نگارش این واژه در الفبای لاتین با توجه به قواعد آواشناسی، به شکل Nowruz توصیه می‌شود. این شکل از املای واژه نوروز، هم‌اکنون در نوشته‌های یونسکو و بسیاری از متون سیاسی به کار می‌رود.
پیشینه: پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده‌است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.

در دوران سلجوقیان، به دستور جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی تعدادی از ستاره شناسان ایرانی از جمله خیام برای بهترسازی گاه شمار ایرانی گرد هم آمدند. این گروه، نوروز را در یکم بهار (ورود آفتاب به برج حمل) قرار دادند و جایگاه آن را ثابت نمودند. بر اساس این گاه شمار که به تقویم جلالی معروف شد، برای ثابت ماندن نوروز در آغاز بهار، مقرر شد که حدوداً هر چهار سال یک‌بار، تعداد روزهای سال را به‌جای ۳۶۵ روز برابر با ۳۶۶ روز در نظر بگیرند. این گاه شمار از سال ۳۹۲ هجری خورشیدی آغاز شد.
سرآغاز گاه‌شماری هجری شمسی روز آدینه «۱ فروردین سال ۱ هجری خورشیدی» برابر با ۲۲ مارس۶۲۲ میلادی (گرگوری) و ۲۹ شعبان ۱ سال پیش از هجرت است. که 119 روز قبل از اول محرم (اولین روز اولین ماه قمری) سال ۱ ه.ق. (جمعه ۲۷ تیر ۱ خورشیدی) می باشد. البته روز اول سال یک هجری شمسی (از ۱ فروردین تا ۲۴ شهریور) ۵ ماه و ۲۴ روز پیش از هجرت پیامبر (کمتر از یک سال) است.
پس آغاز هجرت پیامبر اسلام از مکه روز دوشنبه (۱ ربیع‌الاول/ ۲۴ شهریور سال ۱ هجری خورشیدی) برابر با ۱۶ سپتامبر ۶۲۲ میلادی و ورود پیامبر به مدینه روز ۸ ربیع‌الاول همان سال می‌باشد.
این تقویم بر پایه سال اعتدالی خورشیدی برابر با ۳۶۵٫۲۴۲۱۹۸۷۸ روز است؛ که سال تقویمی آن ۳۶۵ و ۳۶۶روزه (کبیسه) می‌باشد. هر سال دارای ۴ فصل  و هر فصل ۳ ماه دارد و هر ماه تقریباً ۴ هفته و هر هفته ۷ روز دارد. هر سال با ۱ فروردین و فصل بهار آغاز می‌شود. طول ماه‌ها در نیمه اول سال ۳۱ روزه و در نیمه دوم سال ۳۰ روزه است با این تفاوت که ماه پایانی (اسفند) ۲۹ روزه است و تنها در سالهای کبیسه ۳۰ روز خواهد داشت.
نام ماههای تقويم هجری شمسی ريشه اوستايی دارند: «دی» يكي از القاب اهورامزدا و نام 11 ماه بقيه، اسامي فرشتگان و ياوران اهورامزدا است.

رديف نام معني
1 فروردين نيروی پيش‌برنده
2 ارديبهشت راستی و پاكی
3 خرداد كمال و رسايي
4 تير باران
5 مرداد جاودانگی و بي مرگی
6 شهریور كشور برگزيده
7 مهر عهد و پيمان
8 آبان آبها
9 آذر آتش
10 دی آفريدگار، دادار
11 بهمن انديشه نيك
12 اسفند فروتنی و بردباری


نوروز (آغاز بزرگ تر شدن طول روز از شب) می باشد و در نوروز که تولد زمین و آفرینش عشق می باشد، سرما رخت بر می بندد و توان روشنگری از تاریکی نادانی جلو می افتد.

گفته می شود که مردم چین از سال ۲۶۰۰ قبل‎از میلاد، یعنی در زمان «هوانگ دی»، امپراطور زرد هر سالی را بر اساس یک چرخه ی 12 ساله، به ترتیب، به نام یک حیوان نام گذاری کرده بود که عبارت بودند از: موش، گاو نر، ببر، خرگوش، اژدها، مار، اسب، بز، میمون، خروس، سگ و خوک.
سابقاً به تبعیّت از تقویم ترکان ایغوری که برای هر سال نامی نهاده بودند، در ایران نیز سال ها برای یک دوره دوازده ساله نام گذاری شده بود. نام های 12 گانه سال ها به ترتیب نام هائی است که ابونصر فراهی در کتاب نصاب الصبیان آنها را در این رباعی به نظم در آورده است .
موش   و   بقر    و   پلنگ   و  خرگوش              زین چار چو  بگذری ، نهنگ  آید  و مار 
و آنگاه به اسب و گوسفند است شمار              حمدونه و مرغ و سگ و خوک آخر کار
(ترجمه  واژگان عربی: بقر = گاو، حمدونه = میمون)

آیین‌ نوروز:
- خانه‌تکانی (خانه‌تکانی یکی از آیین‌های نوروزی است که مردم بیشتر مناطقی که نوروز را جشن می‌گیرند به آن پایبندند. در این آیین، تمام خانه و وسایل آن در آستانه نوروز گردگیری، شستشو و تمیز می‌شوند. این آیین در کشورهای مختلف از جمله ایران، تاجیکستان و افغانستان برگزار می‌شود.)
- سبزه کاشتن
- آتش‌افروزی (در ایران، جمهوری آذربایجان و بخش‌هایی از افغانستان، این رسم به‌صورت روشن کردن آتش در شب آخرین چهارشنبه سال متداول است. این مراسم چهارشنبه‌سوری نام دارد. پریدن از روی آتش در ایام نوروز در ترکمنستان نیز رایج است.)
- سفره‌های نوروزی (سفره هفت سین از سفره‌های نوروزی است که در ایران، جمهوری آذربایجان و برخی از نقاط افغانستان رایج است. در این سفره هفت چیز قرار می‌گیرد که با حرف سین آغاز شده باشد؛ مثل سکه، سیر، سرکه، سنجد، سمنو، سماق، سیب، سبزه و... به هفت سینی که چیده می‌شود معانی خاصی نسبت داده‌اند. مثلاً سمنو نماد زایش و باروری، سیب را نماد زیبایی و تندرستی، سنجد را نماد عشق و دلباختگی واز مقدمات تولد و زایندگی، سبزه را نماد شادابی و سرسبزی و نشانگر زندگی و پیوند با طبیعت، سرکه را نماد شکیبایی و عمر، سماق را نماد (رنگ) طلوع خورشید، سیر را نماد پزشکی (درمان) و سکه را برکت، درآمد، رزق و روزی گفته‌اند. در این سفره بعضی چیزها فقط جنبه زیبایی داشت مانند آیینه ولی سایر چیزها برای خوردن و پذیرایی مهمانان بود و هر زمان که تمام می‌شد بلافاصله صاحبخانه ظروف را مجدد برای میهمانان جدید پر می‌کرد. ضمناً مردم قبل از نوروز به حمام می‌رفتند. شب نوروز همه پلو یا چلو خورش می‌خوردند بسیاری از خانواده‌ها سالی فقط یکبار می توانستند چلو خورش بخورند و آن هم شب نوروز بود.
روی سفره اجزای دیگری به‌ویژه آینه و کتاب مقدس هر دین در بالای سفره، شمع روشن و آب نیز حضور دارند. از دیگر اجزای سفرهٔ امروزی می‌شود از تخم مرغ آب پز رنگ‌شده و کتاب دیوان حافظ و شاهنامه یاد کرد. آینه نماد روشنایی، شمع نماد روشنگری،  آب نشانه برکت در زندگی و تخم مرغ نشانه زایش و آفرینش، نطفه و نژاد، کتاب نشانه خردورزی و تمدن و کاسه آب که سیب در آن غوطه ور است نشانه گردش زمین در فضا است.
یکی از متداول‌ترین خوراکی هایی که به مناسبت نوروز پخته می‌شود، سمنو است. این غذا با استفاده از جوانه گندم تهیه می‌شود.)
- عیدی دادن (رسمی به یادماندنی برای آنان که می گیرند بخصوص بچه ها می باشد که اسکناس های تا نکرده می باشد.)
- دید و بازدید (عید دیدنی یکی از سنت‌های نوروزی است که در بیشتر کشورهایی که آن را جشن می‌گیرند، متداول است. در برخی از مناطق، یاد کردن از گذشتگان و حاضر شدن بر مزار آنان در آخرین روز سال نیز رایج است.)
- جامه نو پوشیدن (در هنگام تحویل سال نو تلاش می شود جامه در حد امکان ار یک تکه تا کامل نو شود.)
- طبیعت‌گردی (مردم ایران روز سیزدهم فروردین، به مکان‌های طبیعی مانند پارک‌ها، باغ‌ها، جنگل‌ها و مناطق خارج از شهر می‌روند. این مراسم سیزده‌بدر نام دارد. از کارهای رایج در این جشن، گره زدن سبزه و گفتن دروغ سیزده است.)

روز جهانی نوروز: مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۸۸ برابر با ۲۳ فوریه ۲۰۱۰ با تصویب قطعنامه‌ای روز ۲۱ مارس برابر با ۱ فروردین را در چارچوب ماده ۴۹ و تحت عنوان فرهنگ صلح به عنوان روز جهانی نوروز به تصویب رسانده و در تقویم خود جای داد، طی این اقدام که برای نخستین‌بار در تاریخ این سازمان صورت گرفت، نوروز ایرانی به‌عنوان یک مناسبت بین‌المللی به رسمیت شناخته شد.
نخستین بار نوروز ۱۳۹۱ را در صحن عمومی سازمان ملل و یونسکو به میزبانی ایران جشن گرفتند. بان کی مون دبیرکل سازمان ملل پیامی بدین مناسبت صادر کرد.
در ۷ فروردین ۱۳۸۹ نخستین دورهٔ جشن جهانی نوروز در تهران برگزار شد و این شهر به عنوان «دبیرخانهٔ نوروز» شناخته شد. در این جشن، سران کشورهایی که نوروز را جشن می‌گیرند گردهم می‌آیند و این آیین باستانی را گرامی می‌دارند. هر ساله یکی از این کشورها، میزبان جشن جهانی نوروز است.

در اینجا لازم است داستان عمونوروز و ننه سرما که پر از راز و رمز است جداگانه خوانده شود.

انارک نیوز - هرچه بر اثر بی تدبیری، بی سوادی، عدم توجه به خواست جامعه، پنهان کاری گندکاری ها به نام سیاه نمایی و غرق در فساد نهادینه بودن، تورم و رکود افزایش و تولید کاهش یابد جنس بی اندازه گرانتر و قدرت خرید جامعه نابود می شود.
مالیات، ارزش افزوده، عوارض، جریمه و ... بیشتری گرفته می شود، جیبها خالی تر و تمامی مشکلات و آسیب‌های اجتماعی زنجیروار به هم متصل و تلنبار می شود. بحران های خانمان برانداز بیکاری، فقر، کاهش فرزندآوری، مشکلات روحی و روانی، خلاف‌کاری و تزلزل بنیان‌های خانواده، دزدی، قاچاق و قتل، اعتیاد و مواد مخدر، طلاق و کاهش ازدواج‌های رسمی و دایم، گسترش فحشا، فساد، خیانت و بیماری‌های مقاربتی، ناامیدی روزافزون افراد تحصیلکرده به خصوص دختران، پس زدن افراد متخصص و دانای به ارائه راهکارها، زنان بی سرپرست و سرپرست خانوار، کودکان خیابانی، کودکان بزهکار، دختران فراری، ازدواج‌های دوم نامناسب، مهاجرت، زندانیان ... بیشتر می شود.
جنگ طلبان تپل تر و هیولاتر می شوند و احتمال وقوع جنگ خانمان سوز را افزایش چشمگیر می دهند. این است سرنوشت امروز ما که فقط نظاره گریم!

مقالات دیگر...