می گن پسرهای امروزی بی مسئولیت شدن، می گن دیگه مرد تو جامعه نداریم، می گن کسی مسئولیت قبول نمی کنه. این عبارت ها را فراوان می شنویم و دیگر باور کرده ایم که واقعیت همین هست و بس!
- دقت کرده اید همیشه حسرت به دل گذشته هستیم.
- روزگاری یکزن وقتی به عقد یک مرد در می آمد تحت هر شرایطی خود را متعهد به مرد و زندگی خود می دانست و با بی پولی و بی غذایی و حتی اعتیاد یک مرد کنار می آمد تا زندگی پایدار بماند.
- روزگاری یک مرد با یک شغل و چند ماه حقوق قادر به خرید اتوموبیل و خانه بود و حتی برای آینده فرزندان خود نیز سرمایه فراهم می کرد.
- روزگاری ساختن مهمترین مسئولیت هر ایرانی بود و تعهد به حفظ خانواده مهمترین دغدغه هر ایرانی.
- روزگاری خیانت و روابط متعدد با جنس مخالف یک فاجعه انسانی بود.
- اما اکنون روزگاری است که دغدغه ای مهمتر از خودخواهی و نیازهای شخصی برای هر ایرانی وجود ندارد.
- روزگاری که یک مرد حتی اصراری بر مرد بودن خود ندارد، مردی که اگر خانه و درآمدش از کیسه پدر نیست به سختی مخارج خود را تامین می کند آن هم اگر شاغل باشد.
روزگاری که ازدواج کالای لوکس به شمار می رود و دختر و پسر پای میز معامله می نشینند نه سفره عقد.
- روزگاری که به یک جمله بالای چشم تو ابروست خانواده از هم می پاشد و تعهد معنایی ندارد.
- روزگاری که همه در جستجوی کسی هستند که مسئولیت زندگی خود را به دوش او بیاندازند.
- روزگاری که برخی چشم ها فریفته چشم و ابرو و چشم های دیگر فریفته دور بازو و مارک اتومبیل است.
- روزگاری که تعهد یک شوخی به تمام معناست.
روزگاری که در خراب کردن و فرو ریختن متخصص شده ایم و حوصله ای برای ساختن نداریم.
- روزگاری که مسئولان یک جامعه به جای مسئولیت پذیری و حل مشکلات آنها را حواله به آینده می دهند.
- روزگاری که در فرار از مسئولیت از یکدیگر سبقت می گیریم.
- روزگار بچه مایه دارها، روزگار ژن خاص، روزگار ازدواج سفید، روزگار تنوع طلبی، روزگار آشفتگی، سردرگمی روزگار ادم های امروز ماست.
- کاش در گذشته می ماندیم؛ نه دینی برایمان مانده و نه ایمانی، انسانیت را جایی از تاریخ به جا گذاشته ایم.
(سینا ایرانپور انارکی - جمعه: ۱۸ اسفند۹۶)