انارک 24 - خلاصه: در فضای تاریک و تو در توی داستان، عمونوروز در درون چاهی سرشار از زهر نفرت و ترس غرق شده است. ارواح و هیولاهای اهریمنی از ظلمت برخاستهاند تا نورها را بلعیده و روحها را شکار کنند. فضا با نالهها، زمزمههای شیطانی و خونبار بودن آسمان و دیوارها همراه است. در عمق چاه، هیولایی از حسرت و تاریکی مطلق پا میگشاید که هر نفس انسان یخ میزند. در پس دیوارهای تاریک و کمینشده، در عمق ابدی چاههای ترس و نفرت، زشتترین و ویرانکنندهترین افکار انسان زنده میشود و با هر حرکت، احساساتی زشتتر و هولناکتر را برمیانگیزانند. این افکار همچون زخمهای کهنه و عفونی در اعماق ذهن و روح، لکهدار و پنهان مانده بودند اما حالا در این فضای تیره و مرموز، زنده و پخش میشوند.
در پس دیوارهای تاریک و کمینشده، در عمق ابدی چاههای ترس و نفرت، زشتترین و ویرانکنندهترین افکار انسان زنده میشود و با هر حرکت، احساساتی زشتتر و هولناکتر را برمیانگیزانند. این افکار همچون زخمهای کهنه و عفونی در اعماق ذهن و روح، لکهدار و پنهان مانده بودند اما حالا در این فضای تیره و مرموز، زنده و پخش میشوند.
افکار زشت انسانها، شامل کینههای عمیق، انتقامجویی بیوقفه، خیانت و فریب، حسادتی بیپایان و ارادهای برای نابودی دیگری است، همانهایی که هرگز به سادگی ظاهر نمیشوند اما در تاریکترین نقاط درون در حال حرکت و عقدهگشایی هستند. کثیفترین و بیرحمانه ترین افکار بر دیوارهای سیاه و سرد ذهن نقش میزنند و هر بار زهر بیشتری در وجود انسانمیریزند.
زشتترین افکار مانند ترس از ناپایداری و بیثباتی، حسادت عمیقی که همچون لایهای از خاکستر و ماتم، درون تن و دل پنهان شده و بیهوده بودنِ عشق و امید در مقابل ویرانی و نابودی در قلب انسان جای دارد. این افکار، چون لشگری از ارواح خبیث و شیطانی در هر لحظه غفلت در حال یورش آوردن به حریم آرامش و سلامت روان هستند و انگیزههای شیطانی را در درون هر انسانی شعلهور تر میکنند.