انارک نیوز - اینجانب دکتر منصور کلباسی متولد شهر انارک فرزند تقی (معلم بازنشسته و متوفی انارک)، تحصیلات دبستان را در انارک، راهنمایی را در یزد، دبیرستان و لیسانس را در تهران، فوق لیسانس، دکترا و فوق دکترای مهندسی را در انگلستان گذرانیده ام و استاد تمام رسمی، تدریس و سرپرستی پروژه ها در دوره های لیسانس تا دکترای دانشگاه صنعتی امیرکبیر تهران، دارای همسر و دو فرزند پسر می باشم.
اینجانب دارای بیش از یکصد مقاله علمی در کنفرانسها و ژورنالهای ایرانی و بین المللی، چاپ بیش از ده کتاب و اثر  تخصصی دانشگاهی، تدریس بیش از ده درس تخصصی دانشگاهی در مقاطع لیسانس تا دکترا، ثبت اختراع تعداد متنابهی نوآوری، مدیریت بیش از ده سال رشته مهندسی پتروشیمی دانشگاه، استاد نمونه، سرپرستی و فارغ التحصیل نمودن صدها دانشجوی صاحب اثر که اینک استاد دانشگاههای مختلف کشور هستند، مشاور تعداد متنابهی پروژه صنعتی پتروشیمیایی در کشور و ..........

انارک نیوز مراتب تشکر و بزرگداشت خود را از همکاری همشهری گرامی آقای دکتر کلباسی استاد برجسته دانشگاه امیرکبیر (پلی تکنیک) اعلام می دارد و امید است روزی بتوانیم از او که شاخص کوشش و تلاش انارکی ها در درنوردیدن عرصه های علم می باشد قدردانی نماییم و در جمع دوستانه خود در انارک به او بگوییم: "تبریک به شما ای همشهری گرامی که مایه افتخار ایرانید، انارک را پرآوازه کرده اید و انارکی مانده اید".

تا "انارک" ز خاک " چوپانان"   /   هیجده فرسخ است سخت و گران 
نیست در راه آب و آبادی   /   وحشت انگیزتر ز هر وادی 
نیمشب کرد آن شتربان بار   /   وانگه از خواب خوش مرا بیدار 
خسته و ناتوان و فرسوده   /   خواب ناکرده، خواب آلوده 
بر فراز شتر سوار شدم   /   سر باری که داشت بار شدم
شتر و ساروان و من سه نفر   /   زی انارک شدیم راه سپر
ریگزارست و راه پیدا نیست   /   ره شناسنده نیز با ما نیست 
نه چراغی، نه شعله‏ ای، نه مهی   /   چون دل ظالمان شب سیهی 
چتر مانند ابرهای سیاه   /   بسته بر اختران روشن راه 
ریگ تازنده، چون رها شده دیو   /   کرده هامون پر از غرنگ و غریو 
بر سر و چشم، خاک پاشنده   /   چهره و گوش را خراشنده 
آن شتربان ز مام هشت ز دست   /   که شتر راهبرتر از من هست
نزند خویش بی گدار بآب   /   نرود هیچ جز براه صواب
چون شتر یافت خویشتن آزاد   /   رو بهر جانبی که خواست نهاد
ریگزاران سپرد چابک و چست   /   تا بهامون رسید و راه درست
پیروی از نجیب جانوری   /   به که از بی شعور راهبری
ناشناسندگان که راهبرند   /   کاروان را بپرتگاه برند
چون نداری ز راهی آگاهی   /   پیروان را مران ببی راهی
نکشد قوم را براه هلاک   /   جز بداندیش جاهل بی باک
مرد اگر بخردست لج نکند   /   کارها را ز لج فلج نکند
***
تا سحر گاه، باری، آن شب را   /   خسته کردیم خویش و مرکب را
رنج‏های نگفتنی دیدیم   /   تا سه فرسنگ راه ببریدیم
با مدادان که از سوی خاور   /   خور بر افروخت چون یکی مجمر
ما بدالان حوضی، از بر رود   /   خسته و مانده آمدیم فرود
چون مه دوم بهاران بود   /   حوض مملو ز آب باران بود
آرمیدیم و رنج کم کردیم   /   آب خوردیم و چای دم کردیم
مردمان شریف دورۀ پیش   /   مهربان بوده‏ اند و خیراندیش
هر کجا هست کاروانگاهی   /   حوضی افکنده‏ اند یا چاهی
پاکدل مردمی که اهل ره‏ اند   /   بانیان رباط و حوض و چه اند
در بیابان هر آنکه دارد سیر   /   می شناسند بنام، صاحب خیر
***
ساعتی چون گذشت از آسودن   /   باز بستیم بار پیمودن
مشکی از آب حوض پر کردیم   /   بزی آونگ بر شتر کردیم
راه ما میگذشت از دره‏ ای   /   سخت راهی، مخوف منظره‏ ای
از دو سو کوه سر کشیده بماه   /   چون کف دست دیو صاف و سیاه
بمیان دو کوه راهی تنگ   /   طول آن بیشتر ز یک فرسنگ
هیچگونه گل و گیاهش نه   /   غیر «بادام تلخ» و «ترخ» و «بنه»
در نوشتیم راه را با پای   /   گرچه دشوار بود و سربالای
او فتادیم از فراز بشیب   /   یکی ریگزار پر ز نهیب
ریگزاری کرانه ناپیدا   /   نه درخت و نه سبزه و نه گیا
شده از ریگ زرّگون مستور   /   دشت و هامون و تپه و ماهور
نور خورشید را ز گرد و غبار   /   بر زمین از فلک نبود گذار
سهمگین توده ‏های ریگ روان   /   کرده بر پا قیامت از توفان
خاک را برده باد بر افلاک   /   همچو دریای موج خیز از خاک
شتر ما چو زیردریائی   /   غرق دریای ریگ پیمائی
ساعتی چند راه بنوشتیم   /   تا از آن ریگ چاله بگذشتیم
چون درخشنده خور ز گنبد گشت   /   شد رباطی پدید از آن سوی دشت
ساروان آن بنا نمود بمن   /   پس بدینگونه کرد ساز سخن
کاین رباط کهن «مشجری» است   /   مسکن جن و خانه پری است
بگذرد هر که زین مکان تنها   /   بشنود خنده‏ ها و شیونها
ور بماند بناگزیر شبی   /   اندهی دید خواهد ار طربی
به که ما بار ناوریم فرود   /   همچنان بگذریم از اینجا زود
گفتم ای همسفر چه داری بیم؟   /   این چه گفتی بشارتی است عظیم
به به ار در رباط سنگینی   /   پهن باشد بساط رنگینی
فرش و بالین و پشتی و پرده   /   همه از روی نظم گسترده
خوردنی‏های نغز جان پرور   /   که چو آنها ندیده است بشر
تنگ‏ های بلور پر از آب   /   جان فزاینده تر ز کهنه شراب
میزبانان شگفت جادویان   /   جام بخشندگان پری رویان
روی کی تابد از چنین محفل   /   مگر آن را که نیست دانش و دل
گر بشر نیست هیچ باک مدار   /   پری و جن نمی‏ کنند آزار
پری و جن و کز آن بتر نبود   /   بتر از خوبتر بشر نبود
من ز جن و پری ندارم باک   /   بیمناکم ز مردم ناپاک
دله دزدی دو، گر ز جنس دو پا   /   خفته باشند در کمین اینجا
هرچه داریم رایگان ببرند   /   سیم و زر هیچ، آب و نان ببرند
چونکه ما را نه ساز ماند و نه برگ   /   خود بگو چاره چیست غیر از مرگ
الغرض با هراس و وحشت و بیم   /   سر فرو هشته در ره تسلیم
پای اندر رباط بنهادیم   /   بار در بارگاه بگشادیم
پس درون رباط را بتمام   /   از ته خشک چاه تا کف بام
باز دیدیم و جستجو کردیم   /   کاوش و گردشی نکو کردیم
نه بشر نه پری نه مرغ و نه مار   /   لیس فی الدار غیره دیار
حکمفرما سکوت و خاموشی   /   خفته گوئی جهان ز بیهوشی
حوض و پایاب و چاه و بند خراب   /   از شن و ریگ و خاک پر، نه ز آب
این بنا یک اطاق بر سر داشت   /   سردری دلفریب منظر داشت
همچو جان مشک آب را در بر   /   بگرفتیم و جای در سر در
خسته چون سیر شد ز نان و ز آب   /   خواه نا خواه میرود در خواب

(*) منظومه "از خور تا انارک" مشتمل بر چهار قسمت است: از «خور» تا «چاه ملک»، از «چاه ملک» تا «چوپانان»، از «چوپانان» تا «مشجری»، از «مشجری» تا «انارک»، و این قسمت سوم منظومه است.
- قصبه «خور» مرکز ولایت وسیع بیابانک جندق است.
- انارک قصبه ایست که در حدود سه هزار جمعیت دارد و ناحیه ایست معدن بار و گوهرخیز،  و چون بیش از شرب همین جمعیت کم آب ندارد غالبا مردم هوشیار آنجا بشتربانی و بازرگانی میگرایند، این قصبه از روزگاران قدیم ضمیمه ولایت بیابانک جندق بوده اما ظاهرا اکنون از توابع نائین است.
-چوپانان دهکده ایست در بیابانی ریگزار، میان «خور» و «انارک» که پنجاه سال پیش آباد شده و اکنون قریب یکهزار نفر سکنه دارد.
- مشجری (با ضم میم و فتح شبن و فتح و تشدید جیم) رباطی است بمساحت تقریبی یکهزار متر مربع که با رنج و خرج زیاد در بیابانی بی آب و ریگزار و خطرناک بنا شده. در اطراف رباط «پایان» و چاهی عمیق و حوضی چند که از آب باران پر می شده کنده و ساخته ‏اند اما اکنون همه از ریگ و خاک انباشته است. بنای رباط هم با استحکام و استواری که دارد از بی مواظبتی دستخوش ویرانی و خرابی است و سزاوار است اولیای امور (از محل اوقاف) یا صاحبان خیر بتعمیر آن اقدام فرمایند چه اگر بخواهند امروز چنین بنائی را در چنان محلی بر آورند بیش از سه ملیون ریال تمام میشود.
در ایوان مسجد رباط کتیبه سنگی نصب است که تاریخ و نام بانی بنا بر آن کنده شده باین عبارت:
«عاقلان دیدند دنیا نیست بنگاه خلود   /   باری اندر وی نورزیدند سودای ثبات
لیک ازین دیر دو در هر کس بنیکی درگذشت   /   نام نیکش زنده ماند لاجرم بعد از ممات
همچو حاجی مهدی آن مرد خدا کز فرط خیر   /   زین بنای نیک پی گردید ز اهل التفات
خامه «اقبال» در تاریخ اتمامش نوشت   /   ماند از مهدی بدنیا باقیات الصالحات
وقف مؤبد نمود جناب حاجی مهدی ولد مرحوم آقا محمد رفیع انارکی سنه 1307» 
گوینده این اشعار عموی من بنده میرزا آقا اقبال است که نام و تخلص او ببرادرم آقای اقبال یغمائی رسیده. اشعاری که از اقبال مانده و بسیار کم است در یکی از شماره‏ های مجله درج می کنیم تا خوانندگان خود داوری فرمایند که این مرد دانشمند در نویسندگی و شاعری چه مایه و استعداد داشته است.
این نکته را هم بیفزایم که در بعضی از نقشه‏ های جغرافیائی «مشجری» را بخطی درشت نوشته و چون قصبه‏ ای نموده‏ اند، راه نوردان و مسافرین ناآزموده راست که از این اشتباه مهندسین بگمراهی و هلاکت نیفتند.
(شاعر : یغمایی، حبیب؛ مجله: یغما » اردیبهشت 1327 - شماره 2 ‏(5 صفحه - از 59 تا 63))

انارک نیوز - امروز سوم فروردین ماه 1398 همانند سالهای گذشته "جشنارک" (جشن نیلوفری انارک) در درنجیل (دره انجیر) از ساعت 16 تا 18 برگزار شد. 

سالهای پیش از ساعت 14 و 30 دقیقه به تدریج شاهد آمدن همشهریان گرامی به درنجیل بودیم که امسال از ساعاتی زودتر گروه بزرگتری خود را رسانده بودند. در جای جای محوطه گردشگاه، دوستان و خوشاوندانی که در این روزها موفق به دیدار هم نشده بودند یا سالها هم را ندیده بودند از پیر و جوان مشغول روبوسی و تجدید دیدار بودند. گروهی هم چشم به راه رسیدن آنانی بودند که قول رساندن خود را داده بودند.
آسمان آفتابی، هوا مطبوع و بهاری و محیط کاملاً دوستانه و خانوادگی بود که جوانان در گوشه هایی، دایره هایی را تشکیل و به پایکوبی مشغول بودند و از ماشینی ترانه های انارکی پخش می شد. حضور پرشور و خودجوش اهالی از دور و نزدیک و حتی افرادی از شهرهای دیگر از هشت سال گذشته بیشتر و نمایانتر بود. 
با توجه به اینکه از سال پیش سماور جدیدی برای مراسم تهیه شده بود که سریعتر آب را به درجه حرارت دلخواه می رساند، نیم ساعت دیرتر سماور روشن گردید. پارسال آب در دو مرحله آورده شد که در مرحله دوم، ترافیک مسیر باعث شد برنامه ریزی توزیع دمنوش آویشن همراه با شیرینی حاج بادام و قند دچار مشکلاتی شود. امسال بیش از 250 لیتر آب در یک مرحله به درنجیل رسید و ساعت چهار بعدازظهر آماده پذیرایی شده بودند. مراسم تا ساعت شش بعداز ظهر ادامه داشت.

نیروهای خدمتگزار انتظامی از بلندی تپّه های آن سوی گردشگاه شاهد این همدلی و همبستگی بودند که خوشبختانه نیازی به حضور در این جمع خانوادگی ندیدند و همچنین نیروهای پرتلاش شهرداری انارک هم در استقرار کیسه  های زباله قبل از شروع این دید و بازدید و جمع آوری آن در پایان بودند که کمال تشکر را از نیروهای انتظامی و شهرداری داریم.
پارکینگ وضعیت بهتری پیدا کرده بود و کمتر از شیارهایی که نامرتب برای کاشت درخت کنده شده بود، اثری دیده می شد. نظم عبور و مرور سواری ها قابل توجیه و کم دردسر بود. چهره کوه درنجیل نیز کریه و بدمنظره تر شده بود که اعتراض همشهریان را به همراه داشت.
کمبود اساسی، نبود دستشویی و نیمکت برای کودکان و افراد سالخورده می باشد که باید فکری برای آن کرد. در مجموع رضایت عمومی از وجود این برنامه و ادامه آن دیده می شود.

انارک نیوز: کویرنوردان می‌دانند اگر بخواهند خطرناک‌ترین کویرهای دنیا را طی کنند باید به ایران سفر کنندکویر جن و البته اگر به دنبال خطرناک‌ترین کویر هستند باید به ریگ جن سفر کنند. 
گروه اجتماعی خبرگزاری آنا- ملیحه محمودخواه؛ ریگ جن یا مثلث برمودای ایران یکی از خطرناک‌ترین مناطق کویری ایران است که محلی‌ها به آن کویر ارواح می‌گویند. منطقه‌ای نفرین‌شده که هرکسی به آن پا گذاشته زنده از آن بیرون نمی‌آید. محلی‌ها می‌گویند در وسط این کویر جنگلی وجود دارد که اگر کسی بتواند به آن برسد به ثروت زیادی می‌رسد اما تابه‌حال کسی نتوانسته است این جنگل انبوه را ببیند. عبور از این محدوده دل‌ شیر می‌خواهد و جسارت! علیرضا کریم آن‌قدر این مسیر را خوب می‌شناسد که به بلدی ماهر تبدیل‌شده است. جزء به‌ جزء این کویر را می‌شناسد و زیروبم آنجا را رصد کرده است. امدادگری را هم خوب می‌داند و در کشور هم مقام کسب کرده است.
کریم در توضیح این منطقه به خبرنگار آنا می‌گوید:‌ ریگ جن از غرب پارک ملی کویر در گرمسار شروع می‌شود و شامل مناطقی ازجمله جنوب گرمسار، جنوب سمنان، شرقی‌ترین قسمت جاده جندق - دامغان است و به انارک و نخلک ختم می‌شود. این منطقه شبیه یک چندضلعی و تقریباً شبیه مثلث است که دو ضلع آن خیلی بزرگ‌ترند. وی توضیح می‌دهد که در این محدوده رودخانه‌های شورآب وجود دارد که با بارندگی از آب پر می‌شود. در تابستان خشک‌ شده و به‌صورت گل باقی می‌ماند و دو باتلاق بزرگ را که عبور از آن‌ها غیرممکن است ایجاد می‌کند.
این کویرنورد که این بیابان را هم پیاده و هم با خودرو و هم با بالگرد طی کرده است، می‌گوید: تمام سرزمین ریگ جن کویر و بیابان است و سکونتی در آن وجود ندارد. حیوانات وحشی به‌ندرت در آن پیدا می‌شوند و ازآنجاکه آب کم است و اگر هم باشد شور است، تنها بوته‌های طاق در آن دیده می‌شوند و در این فاصله خیلی بزرگ هیچ گیاهی دیده نمی‌شود.
ماسه‌بادی‌های خطرناک: در جنوب این مثلث ماسه‌بادی‌هایی وجود دارد که از آن‌ها تپه‌های بزرگی به وجود آمده است که به‌صورت رشته‌های دنباله‌دار پشت سر هم صف شده‌اند که به آن‌ها دیواره می‌گویند. فاصله بین دیواره‌ها را کوچه می‌گویند که هر کوچه بین ۳۰ تا ۴۰ کیلومتر امتداد پیدا می‌کند تا به دم ریگ برسد. در آنجا تل‌ماسه‌هایی که عبور از آنجا با ماشین سخت است، وجود دارد.
کریم توضیح می‌دهد که عبور پیاده از این کویر به‌سختی امکان‌پذیر است اما ناممکن نیست. پیاده در صورتی می‌توان از این مسیر عبور کند که امکانات کافی همراه کویرنورد باشد. اگر کسی قصد عبور از این محدوده را داشته باشد باید قبل از حرکت امکانات را در آنجا بارگذاری کرده باشد. البته بیشتر از ۹۹ درصد از افرادی که این مسیر را طی کرده‌اند پشتیبان داشته‌اند. وی زمان پیمایش را بیشتر در فصل زمستان امکان‌پذیر می‌داند و ادامه می‌دهد: دریکی دو سال گذشته که خشک‌سالی وجود داشت امکان پیمایش بیشتر بود اما امسال به خاطر بارندگی‌ها این کار امکان‌پذیر نیست و گروه‌های کویرنورد با پهپاد فیلم و عکس گرفته و نقشه توپوگرافی تهیه و با انتخاب مسیر آنجا را طی می‌کنند.
باتلاق‌هایی که شما را به سمت خودش می‌کشد: ساختار ریخت‌شناسی کویر و بیابان در ریگ جن به شکلی است که در برخی مناطق دره‌های عمیقی وجود دارد. دره‌ها امکان عبور و ورود ماشین ندارند. رودخانه‌های شور سنگ‌بستر زمین شدند و با یک بارندگی آب راه می‌افتد و در آن‌ها جمع شده و باتلاق ایجاد می‌کنند، حضور در آنجا بسیار خطرناک است.
در سال‌های گذشته منطقه‌ای در جنوب سمنان تا گرمسار علامت‌گذاری شده بود و شترها از این منطقه وارد کویر می‌شدند و از آنجا به کاشان و اصفهان می‌رفتند. او پیش‌ازاین نیز این مسیر را طی کرده و به اصفهان رفته بود اما مسیر برگشت را از این مسیر عبور نکرد و تا پیش از آن‌کسی سابقه حضور در ریگ جن را نداشته است. چوپان‌ها و شتردارها که در این قسمت زندگی می‌کنند تا ۷۰ و ۸۰ کیلومتری این محدوده هم رفته‌اند اما جلوتر از آن به دلیل خطراتی که وجود دارد امکان‌پذیر نیست.
آیا ریگ جن، واقعاً جن دارد؟: کریم می‌گوید:‌ دلیل اصلی نام‌گذاری این منطقه، مبهم بودنش است. افراد زیادی از این منطقه عبور کرده‌اند، به‌عنوان‌مثال جهانگرد و کویرشناس معروف دکتر 'آلفونس گابریل' از این منطقه رد شده است. اما داستان و تخیلات در مورد ریگ جن فراوان است. معمولاً انسان‌ها راجع به موهومات و چیزهای دست‌نیافتنی تخیل و افسانه درست می‌کنند و این تخیلات را پرورش می‌دهند و در جایی که اطلاعات ندارند دچار ترس از مجهولات می‌شوند.
وی ادامه می‌دهد: زمانی که فردی وارد کویر می‌شود و در کویر تنها می‌ماند اوهام به سراغ او می‌آیند این اتفاق برای هرکسی که وارد کویر شده است رخ‌داده است و هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که چنین شرایطی را تجربه نکرده است. تنهایی در کویر سبب می‌شود فرد خیال کند که مدام کسی پشت سرش در حال حرکت است صدای پای کاروان می‌شنود، صدای روشن شدن آتش یا صدای آب از اوهامی است که در کویر آن را حس می‌کند. عده‌ای بدون اطلاعات وارد کویر می‌شوند، موبایل ندارند، پوشاک و کیسه‌خواب مناسب ندارند و می‌خواهند مسیری را در کویر طی کنند. این افراد بیشتر دچار اوهام می‌شوند؛ در گذشته‌ها این خیالات در بازتعریف به اژدهای بزرگی تبدیل می‌شد و تمام این‌ها ناشی از ترس و عدم شناخت منطقه است.
علت اوهام در ریگ جن چیست؟: این ماجراجو در ادامه توضیح می‌دهد: صدایی که باد در شن‌ها به وجود می‌آورد و در گوشه و کنار تپه‌ها ایجاد می‌کند، بسیار وهم‌انگیز و گاهی شورانگیز است. گاهی صدای شیهه اسب و یا ناله اسب ایجاد می‌شود. گاهی گمان می‌کنی صدای یک نفر در تپه می‌آید اما وقتی برمی‌گردی و پشت سرت را نگاه می‌کنی چیزی نمی‌بینی. این ندیدن‌ها فرد را به وجود موجودات ماوراءطبیعی مجاب می‌کنند. داستان در این مورد زیاد درست می‌شود یکی از دوستان کویرگردم برایم تعریف می‌کرد که عده‌ای به سراغ او آمده و او را به قلعه سیاهی بردند و در آنجا موجوداتی که آدم نبودند او را درون‌ چاهی انداختند اما گروهی واسطه شدند او را نجات دادند و وقتی توانسته از درون قلعه فرار کند دیگر اثری از آن قلعه نبوده است. این‌ها همه اوهام است و توهمی است که فرد در کویر دچار آن می‌شود. حتی یک‌بار با تعدادی از دوستان در کویر گیر افتادیم و خارج کردن ماشین از باتلاق زمان زیادی از ما برد باوجودآنکه زمستان بود و دید نداشتیم قرار شد شب چادر بزنیم و فردا دوباره مسیر را برگردیم یکی از دوستان که برای اولین بار به کویر آمده بود از خوابیدن در چادر سرباز زد و قرار شد در داخل ماشین بخوابد اما نیمه‌های شب دستش را بوق گذاشت و چند بار آن را به صدا درآورد وقتی خودمان را به او رساندیم وحشت کرده بود و می‌ترسید و می‌گفت پیرمردی را دیده که اطراف ماشین پرسه می‌زند درحالی‌که می‌دانستیم او خیال کرده اما تلاش کردیم به او آرامش دهیم بگوییم که ما ازآنجا رد شده‌ایم و ترسش بی‌دلیل است.
جاذبه‌های کویر به ترس آن می‌چربد: کریم معتقد است که جاذبه‌های کویر بسیار بیشتر از ترس‌های آن است زیرا کویر جایی است که می‌توانید با خودتان خلوت کنید حتی برای خودتان معیارسنجی کنید و کارهای خوب و بدتان را روی ترازوی سنجش قرار دهید. در شهر تمرکزتان را از دست می‌دهید و امکان چنین کاری وجود ندارد در کویر آسمان تا افق ادامه دارد و این فضا ستاره‌ها، سکوت کویر، کهکشان راه شیری و وسعتش این فرصت را به تو می‌دهد که با خودتان خلوت کنید. اما اوهام نیز از مضرات کویر است نمی‌توان منکر موجودات ماوراءالطبیعه شد اما باید گفت این موجودات به سراغ کسانی می‌روند که به دنبال آن‌ها هستند. نیازی هم به بیابان نیست در همین شهر نیز افرادی وجود دارند که با اجنه در ارتباط هستند.
راه عبور از ریگ جن وجود دارد؟: کنار باتلاق‌های خیلی وسیع مسیرهایی وجود دارد که می‌توان از کنار آن‌ها عبور کرد. در برخی از فصول با یک باران کوچک شنزارها به گل تبدیل می‌شوند. آب گل بخار نمی‌شود و روی آن براثر تابش آفتاب خشک‌شده اما دوغاب گل در زیر آن همچنان وجود دارد به همین دلیل اگر کسی با این مسیرها آشنا نباشد در آن گرفتار می‌شود.
کریم با روش فرانسوی از این کویر عبور کرده است؛ خودش می‌گوید: در روش فرانسوی طول پیمایش به چند قسمت مختلف تقسیم می‌شود و در این نقاط از قبل، وسایل دسترسی گذاشته می‌شود. این منطقه دارای ماسه‌های روان است و به دلیل اینکه کمتر موجودی در آن پیدا می‌شود، هم‌زمان با عبور باد صدای عجیبی به گوش می‌رسد. وسعت زیادی دارد و همه این موضوعات به مجهول بودن آن افزوده است.
این راه‌بلد کویر ادامه می‌دهد: عبور از ریگ جن با ماشین، حداقل به چهار تا پنج روز زمان نیاز دارد و پیاده ۱۰ تا ۱۲ روز طول می‌کشد.
وی به کسانی که دوست دارند این مسیر را طی کنند توصیه می‌کند: اگر کسی توانمندی لازم را داشته باشد، می‌تواند به ریگ جن برود. اما سفر امن به این منطقه نیاز به امکاناتی از قبیل موبایل ماهواره‌ای، دستگاه GPS و حتی بالگرد برای نظارت بر فعالیت و سلامتی گروه دارد.
وی ادامه می‌دهد: ترس دو گونه است یکی ترس از مجهولات و دیگری ترس از عدم قدرت و توانمندی است. گاهی نمی‌دانیم که با چه مسائلی روبه‌رو هستیم مثل‌اینکه در تاریکی ترس از ناشناخته‌ها وجود دارد اما ترس از عدم قدرت مثل آن‌وقتی است که در یک باغ می‌دانیم شیری وجود دارد قطعاً اگر با آن روبه‌رو شویم از ترس زهره‌ترک می‌شویم اما وقتی تفنگی در دست داشته باشیم این ترس کاهش پیدا می‌کند. کویر هم مانند همین است. وقتی شما شناخت مناسبی از کویر داشته باشید و با تجهیزات کامل برای کویرنوردی اقدام کنید جایی برای ترس وجود ندارد و می‌توانید بر مشکلات آن فائق آیید. این کویرنورد معتقد است اگر علاقه به کویرنوردی داریم اما تابه‌حال چنینی سفری را انجام ندادید نباید بی‌گدار به آب بزنید این سفر شدنی است اما باید با دقت و وسواس خاصی انجام شود. باید به وضع هوا نیز توجه داشت، به‌عنوان‌مثال در روزهایی که طوفان است اصلاً نباید به این منطقه سفر کرد و حتماً باید قبل از سفر، مسئولان محلی را در جریان سفر به ریگ جن گذاشت.
وی ادامه می‌دهد: اختلاف دمای روز و شب در این منطقه بالا است و گاهی به ۲۵ درجه می‌رسد و این موضوع را هم باید در نظر گرفت البته اگر بنا دارید به ریگ جن بروید حتماً باید توان راه رفتن داشته باشید.
(۲۰ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۳۵)
کویر جن
کویر جن
کویر جن
کویر جن
کویر جن

مقالات دیگر...