خاطرات شما: دربچه

انارک نیوز -  خیلی خسته شده بودم فصل امتحانات بود و برنامه های تفریحی و در یک کلام خوشی را فراموش و قربانی درس کرده بودیم و این یعنی خستگی روز افزون و نارضایتی. زبان انگلیسی امتحان بعدی بود و به شدت قرائت می خواندم توی حیاط خونه راه می رفتم و بلند معنی کلمات انگلیسی را تکرار می کردم ولی توی ذهنم نمی رفت چون حواسم به همه چی و همه جا بود جز کتاب زبان.
نحوه خواندنم نیز به این شیوه بود که دستم را می ذاشتم روی ترجمه فارسی کلمات و جملات و از حفظ می گفتم مادر نیز آن سوی حیاط نظاره گر اوضاع بود تا اینکه وقتی کلمه انگلیسی window را خواندم معنی یش را بلد نبودم که مادر بلافاصله گفت دربچه. مات شده بودم با حیرت پرسیدم دوباره بگو گفت دربچه یعنی پنجره. هم تعجب کرده بودم و هم خوشحال شده بودم ولی وقتی چند کلمه دیگه را پرسیدم بلد نبود بنابراین تصمیم گرفتم معنی کلمات عادی را یادش بدم و این کار را کردم و واقعأ معنای بیست تا سی تا را یاد گرفت مثل تلفظ انگلیسی مداد و قلم و تخته سیاه و آسمان و سلام و احوالپرسی و . و . و به قشنگی تلفظ می کرد.
بعضی وقتها که از دستم عصبانی می شد برای منحرف کردنش فوری میگفتم مادر معنی رفریجریتور چی بود؟ پیرزن فوری می گفت یخچال ولی هر چه سعی کردم که معنی ویندو را بگه پنجره موفق نشدم تا می گفتم ویندو فوری می گفت دربچه. می گفتم مادر دربچه یعنی چه بگو پنجره در جوابم می گفت تو چکار به من داری خودت بگو پنجره . . .
خدا بیامرزد پدر و مادران همه را و خدا بیامرزد پدر و مادرم را که قدرشان را ندانستم و بسادگی از دست شان دادم .
(م . حسرت. تیرماه ۹۷ یزد)