خبر آنلاین- ...
از لوت چرا اطلاعات کمی در دست است؟ تا حدود ۱۰۰ سال پیش، فقط محلی ها از وجود لوت خبر داشتند. اما ۱۰۰ سال پیش، سون هدین، جهانگرد سوئدی که همه کویرهای دنیا را گشته بود، چهار سفر به ایران آمد. مسیری را انتخاب کرد؛ از زیر ورامین ذفت از لوت شمالی رفت به طرف چوپانان و از چوپانان، رفت به طرف طبس و فردوس. آن مسیر وصل می شود به خراسان جنوبی فعلی. ۳۰ سال بعد یک دکتر اتریشی آمد به ایران به اسم آلفونس گابریل. او هم دقیقا مسیر سون هدین را رفت. در زمان جنگ دوم جهانی،‌ سروان نیدر مایر، یک ارتشی آلمانی به ایران آمد تا مقدمات نفوذ آلمان در افغانستان را مهیا کند. آن موقع آلمان ها معتقد بودند برای روسیه ها و انگلیس ها، افغانستان دروازه ورود به هندوستان است. آدم عجیب و غریبی بود. در زمانی که روس ها بخشی از ایران را اشغال کرده بودند و عمده مردم هم مخالف آلمان ها بودند، این آدم با یک تعداد معدودی نظامی، همان مسیر را قطع کردند و رفتند به افغانستان. بعد از اینها یک محقق روسی به اسم خانیکوف با یک تیم قوی مطالعاتی به ایران آمد. آنها هم همان مسیر لوت شمالی را رفتند.
چه زمانی بود؟ بعد از جنگ دوم جهانی. همه این گروه ها اثراتی از خودشان درباره لوت بجا گذاشتند. اما هیچ کدام به داخل لوت نفوذ نکردند. سون هدین آرزو داشت سفر پنجم را به ایران بیاید و به داخل لوت نفوذ کند.
ایرانی ها از چه موقع درباره لوت تحقیق کردند؟ حدود نیم قرن پیش نخستین ایرانی هایی که درباره لوت تحقیق کردند، آقای دکتر مستوفی بود که آقای پرویز کردوانی را هم به عنوان دستیار خودش برد که دکتر کردوانی الان خودمان است. این دو نفر در آن موقع با وسایلی که داشتند، کار خیلی ارزشمندی انجام دادند. ... هم دکتر مستوفی و دکتر کردوانی کتاب های خیلی ارزشمندی از خودشان باقی گذاشتند. اما موضوع سر این است که هیچ کس به قلب لوت نفوذ نکرده است. لوت بزرگترین ناشناخته ایران است.
چطور؟ شناخت ما از حدود ۸۰ هزار کیلومتر مربع از لوت، خیلی کم است و از ۴۰ هزار کیلومتر مربع، هیچ شناختی نداریم. بنابراین از حدود ۴سال پیش رفتن به لوت شروع شد. اولین گروهی که رفت، گروه ما بود که رفتیم به گندم بریان. من از جغرافیدان ها شنیده بودم که گندم بریان گرمترین نقطه زمین است و یک سال واقعا گرمترین نقطه کره زمین بوده. به همین دلیل رفتیم آنجا و آن فیلمی که همه دیده اند را گرفتیم؛ تخم مرغ را روی سنگ شکستیم و ماجراهایی که دیده شد. ما در آنجا تا دمای ۶۴ درجه سانتیگراد توانستیم بمانیم. درحالی که در گرمترین فصلش نرفته بودیم.
چه زمانی رفتید؟ ۱۴ شهریور ۸۸ رفتیم. مرداد نرفتیم که هوا گرمتر بود. تا ۶۴ درجه تحمل کردیم، دوربین ها را هم در یخدان بردیم. با وجود این دوربین ها کم کم خراب شدند، صدا خراب شد، تصویر خراب شد. دیدم حال همه گروه بد است، منم سرگیجه گرفتم، دکتری هم برده بودیم، با ما نیامد تا آنجا و برگشتیم. البته به زودی فیلم این سفر ساخته می شود برای شبکه مستند با عنوان یک گام تا دوزخ. بعد از این سفر به لوت شروع شد. در همان گندم بریان که فکر می کردیم حیات نیست، عنکبوتی پیدا کردیم که ترنس پرنت بود؛ شیشه ای بود، آن طرفش پیدا بود. فیلم و عکس از این جانور گرفتیم و با خود آوردیم. اما تحمل کولر هتل را نیاورد و مرد.
اما گروه های دیگر هم به لوت رفته اند؟ گروهی که برای لوت خیلی زحمت کشیده اند، گروه سبز شیراز هستند به سرپرستی آقای بهمن ایزدی. سه چهار سفر تحقیقاتی به لوت مرکزی رفتند. حتی یک بار آقای فرهاد ورهرام، مستندساز را با خودشان بردند، فیلم هم گرفتند. این گروه دو کار بزرگ انجام دادند؛ یکی مسیری از بین کلوت ها باز کردند که به اسم مسیر شیراز نام‌گذاری کردند. کارشان علمی بود. حشرات و جاندارانی که از آنجا آورده بودند را فرستادند به مجامع جهانی که گونه هایشان مشخص شود که احتمالا گونه های جدیدی در ایران خواهد بود. همین گروه هم الان در پی این هستند که بیابان لوت را به ثبت جهانی برسانند...
(یکشنبه 23 فروردین 1394 - 14:46:06)

شهید صیاد شیرازیبه گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران٬ در این گزارش به زندگينامه سردار ارتش پرداخته شده است که خواندن آن خالی از لطف نيست.
سپهبد علی صياد شيرازی (۲۳ خرداد­۱۳۲۳- ۲۱ فروردین۱۳۷۸) فرمانده اسبق نيروی زمينی ارتش جمهوری اسلامی ایران و عضو شورای عالی دفاع بوده است. او متولد روستای کبودگنبد شهرستان درگز استان خراسان رضوی است. وی یکی از فرماندهان جنگ ایران و عراق بود. صياد شيرازی پس از ۳۲ سال خدمت در یگانهای مختلف نيروی زمينی ارتش در تهران و مقابل درب منزلش٬ به دست نيروهای مسلح سازمان مجاهدین خلق٬ ترور شد. مراسم تدفين او با حضور سيد علی خامنه ای٬ فرمانده کل قوا و جمعی از فرماندهان یگانهای مختلف نيروهای مسلح ایران و مردم برگزار شد.
علی صيادشيرازی در سال ۱۳۲۳ در شهرستان درگز شهرستان درگز از توابع استان خراسان رضوی متولد شد مادرش شهربانو و پدرش زیاد نام داشت. مادرش اهل انارک از توابع نایين و پدرش٬ که از عشایر قشقایی بود٬ به استخدام ژاندارمری در آمد و سپس به ارتش منتقل شد. او به همراه پدر و خانواده٬ مانند دیگر خانواده های نظاميان٬ از شهری به شهری مهاجرت میکرد. شهرهای مشهد٬ گرگان٬ شاهرود٬ آمل٬ گنبد و سرانجام گرگان محّل پرورش وی شدند.
علی صياد شيرازی٬ در سال ۱۳۴۰ برای ادامه تحصيل به تهران آمد و سال ششم متوسطه را در تهران گذراند و در سال ۱۳۴۲ موفق به اخذ دیپلم گردید. در سال ۱۳۴۳ در کنکور دانشکده افسری شرکت کرد و پذیرفته شد و سرانجام در مهرماه ۱۳۴۶ در رسته توپخانه دانش آموخته شد و با درجه ستوان دومی وارد ارتش گردید. پس از طی دوره آموزشی در شيراز و اصفهان به لشکر تبریز و سپس لشکر زرهی کرمانشاه منتقل شد. او در سال ۱۳۵۰ برای گذراندن دوره آموزش زبان انگليسی به تهران منتقل شد و پس از پایان کلاس به موجب تسلط بالایی که به دست آورده بود٬ از استادان زبان انگليسی ارتش شد. ستوان شيرازی زمانی که تصميم داشت با دختر عموی خود٬ عفت شجاع٬ ازدواج کند٬ با مخالفت ارتش  روبرو شد. آنها دليل این کار را سابقه مبارزاتی پدر همسر انتخاب وی با حکومت پهلوی مطرح کردند. اما سرانجام در اثر اصرار ستوان شيرازی٬ ارتش با این ازدواج موافقت کرد.
وی در سال ۱۳۵۲ برای تکميل تخصص های توپخانه از طرف ارتش به آمریکا اعزام شد تا دوره هواسنجی بالستيک را بگذراند. او این دوره آموزشی را در شهر فورت سيل در ایالت اوکلاهما٬ در منطقه ای نظامی٬ با موفقيت طی کرد و پس از گذراندن دوره٬ با تخصصی جدید به ایران مراجعت کرد. ارتش برای استفاده از دانش نظامی ستوان٬ او را در سال ۱۳۵۳ به اصفهان (مرکز توپخانه) منتقل کرد.
وی پس از پيروزی انقلاب ایران٬ در بحبوحه غائله سال ۱۳۵۸ ضد انقلاب در کردستان٬ به فرماندهی عمليات شمال غرب کشور برگزیده شد و در نبردهای کردستان به همراه دکتر مصطفی چمران نقش مهمی ایفا نمود. پس از حوادث کردستان٬ صياد با درجه سرگردی به همراه رحيم صفوی به غرب اعزام میگردد. و با همکاری ارتش و سپاه سنندج را فتح می کنند. این عمليات در کردستان موجب می گردد تا با درجه سرهنگی به فرماندهی عمليات غرب منصوب گردد. اختلافات سرهنگ علی صياد شيرازی با بنی صدر موجب خلع دو درجه و برکناری صياد شيرازی می گردد. پس از خلع بنی صدر٬ با حضور محمدعلی رجایی در سمت ریاست جمهوری٬ صيادشيرازی بار دیگر با دریافت دو درجه٬ به ارتش بازگشت و برای پایان دادن به ناهماهنگی ارتش و سپاه٬ قرارگاه مشترک عملياتی سپاه و ارتش تحت عنوان قرارگاه حمزه سيدالشهداء را راه اندازی کرد.
سرهنگ با تأسيس قرارگاه حمزه سيدالشهداء لشکرهای ۶۴ اروميه و ۲۸ کردستان و تيپ ۲۳ هوابرد و تيپ ۳۰ گرگان٬ شهرهای بوکان و اشنویه را آزاد کرد. پس از کشته شدن سرلشکر ولی الله فلاحی در ۹ مهر ٬۱۳۶۰ سرلشکر قاسمعلی ظهيرنژاد (فرماند ٴه وقت نيروی زمينی) به سمت ریيس ستاد مشترک ارتش منصوب شد و صياد شيرازی (با درجه سرهنگی) به درخواست اکبر هاشمی رفسنجانی٬ ریيس شورای عالی دفاع و با حکم آیتالله خمينی به عنوان فرمانده نيروی زمينی ارتش منصوب شد. او با مشارکت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی٬ در عمليات طریق القدس٬ فتح المبين٬ بيت المقدس٬ رمضان٬ مسلم بن عقيل٬ مطلع الفجر٬ محرم٬ والفجر ٬۹ ٬۸ ٬۴ ٬۳ ٬۲ ٬۱ عمليات خيبر و بدر و قادر شرکت نمود و پيروزی های بزرگی را برای ایران به ارمغان آورد.
سرهنگ علی صياد شيرازی در مرداد سال ۱۳۶۵ از فرماندهی نيروی زمينی استعفا داد و با پيشنهاد سيد علی خامنه ای و تصویب سيد روح الله خمينی به سمت «نمایندگی رهبری در شورای عالی دفاع» منصوب شد. او در تير ماه ۱۳۶۵ با پيشنهاد سيد علی خامنه ای به فرمان فرمانده کل قوا به عضویت شورای عالی دفاع منصوب شد و در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ به درجه سرتيپی ارتقاء یافت. سرتيپ صياد شيرازی در سال ۱۳۶۷ در عمليات مرصاد که در خلال آن مرزهای غربی ایران مورد هجوم مجاهدین خلق قرار گرفته بود٬ با طراحی عملياتی تحت عنوان عمليات مرصاد نيروهای متجاوز را شکست داد.
در مهر ٬۱۳۶۸ بنابه درخواست رئيس ستاد کل نيروهایمسلح٬ و با موافقت و حکم فرماندهی کل قوا به سمت معاونت بازرسی ستاد کل نيروهای مسلح و در شهریور ۱۳۷۲ به سمت جانشين رئيس ستاد کل نيروهای مسلح منصوب شد. او پنج روز قبل مرگ در ۱۶ فروردین ۱۳۷۸ همزمان با عيد غدیر از سوی فرمانده کل قوا به درجه سرلشکری ارتقا پيدا کرد که این درجه مجدداً پس از کشته شدن وی به سپهبدی ارتقا یافت.
صياد شيرازی در بامداد ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ به وسيله عوامل مسلح مجاهدین خلق در پوشش رفتگر٬ مقابل درب منزل مسکونی اش واقع در تهران و در برابر دیدگان فرزندش کشته شد. در مراسمی با حضوررهبر انقلاب سيدعلی خامنه ای و مقامات لشکری و کشوری و جمع کثيری از دوستدارانش٬ علی صياد شيرازی در قطعه ۲۹ بهشت زهرا دفن شد.
سرلشکر رحيم صفوی فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یازده سال پس از ترور صياد شيرازی در مراسمی که جهت بزرگداشت وی در نظر گرفته شده بود با بيان اینکه دستور ترور صياد شيرازی از جانب صدام به مجاهدین داده شد٬ گفت: سپاه پاسداران در همان سال اول شهادت صياد شيرازی با طرح ریزی عملياتی٬ بيش از هزار گلوله توپ و موشک به مقرهای منافقين در خاک عراق شليک کرد. وی تصریح کرد: بدون شک دستور به شهادت رساندن صياد شيرازی از یک رده بالاتر به منافقين داده شد و شخص صدام این دستور را به منافقين داد تا شهيد صياد شيرازی را به شهادت برسانند. به تلافی این ترور در یک روز تمام مقرهای منافقين از پادگان اشرف گرفته تا العماره را با شليک بيش از هزار موشک و گلوله توپخانه برد بلند٬ منهدم و تلفاتی را به آنها وارد شد. به دنبال این عمليات عراق واکنش شدیدی از خود نشان نداد و تنها به گله مختصری بسنده کرد.
(۰۹:۰۰ ­ ۱۳۹۴ فروردين ۲۱ :تاریخ/ ۵۱۶۹۷۵۳ :خبر کد)

اصفهان - ايرنا - ماموران انتظامي شهرستان نايين موفق به كشف و ضبط ۸۹ كيلوگرم مواد مخدر از نوع ترياك از يك دستگاه خودروي عبوري در جاده انارك به نايين شدند.  فرمانده انتظامي نايين روز پنجشنبه در گفت و گو با ايرنا اظهاركرد: مواد مخدر ياد شده از يك دستگاه سواري پرايد كه از كهنوج عازم يكي از استان هاي مركز كشور بود ، كشف شد. سرهنگ نبي االله سواد كوهي افزود: در اين زمينه دو متهم دستگير و همراه با پرونده تشكيل شده تحويل مراجع قضايي شدند.
شهر كويري انارك در ۷۵ كيلومتري شرق نايين قرار دارد. شهرستان نايين در ۱۴۰ كيلومتري شرق اصفهان واقع است و به دليل همجواري با مناطق كويري شرق و نيز قرار گرفتن در مسير ترانزيت جنوب ، به عنوان يكي از نقاط تردد قاچاقچيان و انتقال انواع كالاي قاچاق و مواد مخدر به شمار مي رود.
(۱۳:۴ - ۲۰/۰۱/۱۳۹۴ :خبر تاريخ | ۸۱۵۶۵۱۱۶ :خبر كد)

پس فردا جمعه 21 فروردین، روز تولد فاطمه زهرا (س) در ۲۰ جمادی‌الثانی (سال پنجم پس از بعثت یا هشتم قبل از هجرت) روز زن و روز مادر می باشد.
به هر صورت که می توانید همراه با ابراز محبت مانند "دوستت دارم"، از مهربانی های الهه های عشق زندگی، همسر (هم نفس و گرمی بخش و یار و یاور مرد در تمامی لحظات حتی اوج تنهایی)، مادر و مادر بزرگ هایتان (مادر هستی من ز هستی توست، تا هستم و هستی دارمت دوست) قدردانی کنید.

قلب مادر از ایرج میرزا :
داد معشوقه به عاشق پیغام / که کند مادر تو با من جنگ
هرکجا بیندم از دور کند / چهره پرچین و جبین پر آژنگ
با نگاه غضب آلود زند / بر دل نازک من تیر خدنگ
مادر سنگدلت تا زنده است / شهد در کام من و توست شرنگ
نشوم یکدل و یکرنگ تو را / تا نسازی دل او از خون رنگ
گر تو خواهی به وصالم برسی / باید این ساعت بی خوف و درنگ
روی و سینه تنگش بدری / دل برون آری از آن سینه تنگ
گرم و خونین به منش باز آری / تا برد زآینه قلبم زنگ
عاشق بی خرد ناهنجار / نه بل آن فاسق بی عصمت و ننگ
حرمت مادری از یاد ببرد / خیره از باده و دیوانه ز بنگ
رفت و مادر را افکند به خاک / سینه بدرید و دل آورد به چنگ
قصد سرمنزل معشوق نمود / دل مادر به کفش چون نارنگ
از قضا خورد دم در به زمین / و اندکی سوده شد او را آرنگ
وان دل گرم که جان داشت هنوز / اوفتاد از کف آن بی فرهنگ
از زمین باز چو برخاست نمود / پی برداشتن آن آهنگ
دید کز آن دل آغشته به خون / آید آهسته برون این آهنگ:
آه دست پسرم یافت خراش / آه پای پسرم خورد به سنگ

 رباعی عراقی:
معشوقه و عشق عاشقان یک نفس است   /   رو هم نفسی جو، که جهان یک نفس است
با هم نفسی گر نفسی بنشینی   /   مجموع حیات عمر آن یک نفس است

مقالات دیگر...