18
چهارشنبه, جون
ایران تو بمان Tehran

انارکدیوان اشعار محمدعلی ابراهیمی انارکی که شعرهای آن درباره روستای تاریخی انارک است، مجوز انتشار گرفت.
محمدعلی ابراهیمی انارکی شاعر و محقق در گفتگو با خبرنگار مهر، با اعلام این خبر گفت: اثر جدیدم یک دیوان شعر است که مربوط به زادگاهم روستای انارک است. تمام اشعاری را که طی سال ها درباره این آبادی سروده ام در این مجموعه گردآوری کرده ام.
وی افزود: قصیده، ترجیع بند، قطعه، دوبیتی و ... قالب هایی هستند که اشعاری را با استفاده از آن ها، درباره گذشته و امروز روستا سروده ام. روستا علاوه بر گذشته ای که دارد، امروز مشکلاتی هم دارد که شعرهایی درباره آن ها هم سروده ام.
این شاعر در ادامه گفت: مجوز انتشار دیوان شعری که برای روستای انارک سروده ام، به تازگی صادر شده است و قرار است این کتاب توسط انتشارات گلستان ادب در قم منتشر شود. این کتاب حدود ۱۱۲ صفحه دارد و طی این روزها مشغول طراحی جلد آن هستیم.
(شناسهٔ خبر: 2771936 - چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۹)

با کمال تاسف و اندوه خبردار شدیم آقای مجید ساعی 12 خرداد ماه در سبزوار به رحمت ایزدی پیوست. این ضایعه جانگداز را به خانواده و بازماندگان ایشان بخصوص دوست قدیمی، مهندس علیرضا که در سوگ برادرنشسته اند تسلیت و برای آن شادروان علو درجات و برای بارماندگان طول عمر با عزت آرزومندیم.
انارک نیوز ضمن تسلیت و آرزوی صبر برای وابستگان، خود را در عم آنان شریک می داند.

ایشان پس از انتقال به انارک و تشییع، در آرامستان بهشت زهرای انارک به خاک سپرده خواهند شد.

خانواده محترم کرمی،
انارک نیوز نیز به نوبه خود درگذشت مادر گرامیتان شادروان مریم دستان را به شما تسلیت و علو درجات آن مرحومه و صبر بی پایان از ایزد منان برای شما و خانواده محترم خواهانیم.

مهندس محمود ظفری انارکیبا کمال تاسف و اندوه خبردار شدیم آقای محمود ظفری انارکی در تهران به رحمت ایزدی پیوست. این ضایعه جانگداز را به خانواده و بازماندگان ایشان که در سوگ نشسته اند تسلیت و برای آن شادروان علو درجات و برای بارماندگان طول عمر با عزت آرزومندیم.
مراسم سوم و هفتم آن تازه در گذشته، دوشنبه 4 خرداد ماه از ساعت 18 تا 19:30 در مسجد نور واقع در تهران میدان فاطمی روبروی وزارت کشور می باشد. با حضور خویش یاد ایشان را زنده نگه داریم.
انارک نیوز ضمن تسلیت و آرزوی صبر برای وابستگان، خود را در عم آنان شریک می داند.

با کمال تاسف و اندوه خبردار شدیم خانم سودابه مهدوی (همسر هوشنگ پورشفیعی) دیروز 24 اردیبهشت در اصفهان به رحمت ایزدی پیوست. این ضایعه جانگداز را به خانواده و بازماندگان ایشان که در سوگ نشسته اند تسلیت و برای آن شادروان علو درجات و برای بارماندگان طول عمر با عزت آرزومندیم.
انارک نیوز ضمن تسلیت و آرزوی صبر برای وابستگان، خود را در عم آنان شریک می داند. خدا رحمتش کند. ایشان امروز در بهشت رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.
قابل دگر است که ایشان در هفته گذشته در سانحه واژگونی پراید در جاده نایین انارک به همراه پنج تن دیگر که برای مراسم خاکسپاری عازم انارک بودند، دچار مصدومیت شده بود که متاسفانه امروز این خبر تاسف آور را دریافت کردیم.

مطلب جالب زیر از آقای غفاری انارکی می باشد که ار صفحه فیس بوک انارک نیوز برایتان می آورم.

در ارتباط با مطلبى كه در باره كله پاچه در انارك نيوز خواندم. سال ١٩٧٥ بعد از چند ماهى كه در انگلستان بودم با دختر خانمى آشناشدم بنام پت ، كه كارمند بانك بود ، بعد از چند جلسه از او خواستم تا براى نهار به منزل من بيايد و در صورت امكان يكى از همكارانش را هم با خود بياورد تا با پسر خواهرم كه تازه از ايران امده بود آشنا شوند.
من و سعيد خواهر زاده ام براى اينكه دخترها را خيلى سورپرايز كنيم ، كلى در باره اينكه چه غذايى تهيه كنيم با هم مشورت كرديم ، سرانجام به اين نتيجه رسيديم كه بهترين غذا يك غذاى اصيل ايرانيست ، بله ، كله پاچه !!!
من كه تا ان زمان از تهيه كله پاچه فقط خريدنش را انجام داده بودم ، و هرگز حتى ساختنش را هم نديده بودم ، با مراجعه به يك سوپر ماركت پاكستانى يك كله و چهار پاچه گوسفند خريدم ، روز موعود افتاديم به جون كله و پاچه ها تا آنها را تميز و " اصلاح " كنيم ، بعد از يكى دو ساعت كلنجار با كله پاچه ها تصميم گرفتيم به اندازه كافى تميز شده ، كله را در قابلمه و پاچه ها را در چهار طرف آن چيدم ، ساعت حدود دوازه ظهر پت همراه يكى از دوستان همكارش آمدند ،
وقتى در را باز كردم ، پت و روث اول نگاهى به هم و بعد به ما كردند و با حالتى كه معلوم بود از موضوعى ناراحت هستند ، از من پرسيدند اين بوى چيه كه از تو خونه مياد ، من با غرور گفتم ما براى شما يك غذاى اصيل ايرانى تهيه ديده ايم ، وقتى انها را به اتاق نشيمن راهنمائى كردم و سعيد را به روث معرفى نمودم ، متوجه شدم آنها از بوى كله پاچه زياد خوششون نمياد ، بعد از لحظه اي پت و روث از ما خواستند اين غذاى اصيل ايرانى را از نزديك ببينند ، ما آنها را به طرف اشپزخانه هدايت و من در قابلمه را باز كردم ، پت و روث نزديك آمدند ، و تا آن كله را با چشمان باز كه به انها خيره شده بود و چهار تا پاچه را اطراف آن ديدند ، جيغ زنان از خانه فرار و هر چه من اصرار كردم كه گول ظاهرش را نخوريد غذاى لذيذى است به گوششان نمي رفت ،
آنها پا در يك كفش كرده كه تا اين قابلمه غذاى لذيذتون را از خونه بيرون نبريد ما داخل خونه نمي شيم ، بلاخره من مجبور شدم قابلمه را ببرم ته باغچه خونه ، تمام درو پنجره ها را باز و اسپرى خوش بوكننده تو تمام خونه بپاشم تا خانمها بيان تو ، و بعد از اينكه آنها از حالت شوك بيرون آمدند همگى براى صرف نهار به يك رستوران رفتيم ،
وقتى از دانشگاه فارغ التحصيل و از پت تقاضاى ازدواج كردم ، به من گفت ، با خوشحالى قبول مي كنم ، اما به يك شرط كه هرگز فكر پختن كله پاچه نكنى ، سعيد هم با روث ازدواج كرد ، و ما هر وقت هوس كله پاچه مي كنيم بايد يك سرى بريم ايران .

مقالات دیگر...