بررسی زلزلههای مهم در هفته گذشته؛ در هفته گذشته بیشترین زمینلرزهها مربوط به شهرهای سرپل ذهاب، قصرشیرین، تازه آباد و جوانرود استان کرمانشاه بوده و علاوه بر آن زلزلههای 4.1 ریشتری در استانهای خوزستان، ایلام و فارس به ثبت رسیده است.
به گزارش ایسنا، از زلزله 21 آبان ماه در ازگله مرز میان عراق و ایران، منطقه زاگرس به جنب و جوش افتاده است، به گونهای که شاهد ثبت زلزلههای متعدد در شهرهای اطراف گسلهای زاگرس هستیم.
بر این اساس در هفته گذشته زلزلههای بسیاری در این منطقه رخ داده است که مهمترین آن به این شرح است: ...
یکشنبه، 28 آبان: ... در انارک استان اصفهان زلزله 2 گزارش شده است.
(شنبه / ۴ آذر ۱۳۹۶ / ۰۹:۰۷ - کد خبر: 96090401477)
میزبانی گرم هاجر از میهمانان وحشی
روستایی که در روزگار آبادانی «کبودان» نام داشت، این روزها گرچه مخروبه، اما روشن به چراغ میزبانی است. میزبان میهمانهایی که با طلوع آفتاب، از قلههای ارتفاعات عباسآباد [نایین] آرام آرام پایین میآیند و در ضیافت زوج سالخوردهای شرکت می کنند که بر مرده ریگ روستای آبا و اجدادیشان خانه کردهاند.
از جهنم تا بهشت: با همان سادگی روستایی سخن میگوید. تنها بانوی روستای کبودان که هر روز میزبان و پذیرای دهها حیوانوحشی است. آمار همه آنها را بخوبی دارد و تک به تکشان را میشناسد، چنان که اگر یکی از آنها غایب باشد، بلافاصله پیگیر میشود. میگوید سالها در شهر زندگی کرده اما از 15 سال قبل به زادگاهش بازگشته و حالا در بهشت زندگی میکند. زندگی در جایی که از امکانات اولیه در آن خبری نیست دشوار و سخت است اما برای این زن و همسر و برادرش اینجا همان بهشت گمشدهای است که بیخبری در آن بهترین خبر است. هاجر یزدانی 70 بهار را پشت سرگذاشته است اما همچنان مثل یک شیرزن در کوه و کمر برای زندگی تلاش میکند. همه حیوانات وحشی این منطقه او را بخوبی میشناسند و هر روز با شنیدن صدای او از کوه سرازیر میشوند. میگوید: در خانهام همیشه به روی این حیوانات باز است و آنها هر روز صبح زود تا عصر در خانهام میهمان هستند و با غروب آفتاب دوباره به کوه بازمیگردند. هاجر از روزهایی گفت که برای زندگی به شهر آمد اما زندگی روستایی را به شهر ترجیح داد. من در این روستا به دنیا آمدم و همه آبا و اجداد ما در این روستا زندگی کردهاند. کبودان روستای ییلاقی و تاریخی است که فاصله زیادی تا شهر نایین دارد. وقتی چشم باز کردم خودم را در این روستا و در کنار مردم مهربان آن دیدم. 20 خانوار در این روستا زندگی میکردند و آثار تاریخی به جا مانده در اینجا حکایت از تاریخ کهن این منطقه دارد. روستای ما در دل کوه قرار دارد و از آب و برق و گاز و تلفن خبری نیست و حتی تلفن همراه نیز در این جا خط نمیدهد. در گذر زمان و با شدت یافتن کم آبی و از رونق افتادن کشاورزی کم کم اهالی روستا به شهرهای اطراف مهاجرت کردند و این روستا نیز به سرنوشت بسیاری از روستاها دچار شد.
من و همسرم در کنار 5 پسرم در این روستا مانده بودیم و همه فرزندانم را در اینجا به دنیا آوردم. اما شرایط سخت زندگی باعث شد تا ما نیز راه مهاجرت را در پیش بگیریم و برای چند سال به تهران بیاییم. منطقه نارمک تهران جایی بود که در آنجا زندگی میکردیم اما روح ما زنده نبود. هر روز خاطرات سالها زندگی و روزهای خوبی را که در روستا داشتیم با همسرم مرور میکردیم و افسوس میخوردیم. زندگی در شهر برای ما جهنم بود. همسرم خیاط بود و پیراهن دوزی میکرد. فرزندانم همگی ازدواج کردند و زندگی مستقلی را در پیش گرفتند. احساس میکردیم ریشه ما در روستا باقی مانده است و نمیتوانیم از این ریشه جدا شویم. 15 سال قبل مهمترین تصمیم زندگیمان را گرفتیم و دوباره به روستا بازگشتیم؛ روستایی که از سکنه خالی شده بود و دیگر خبری از خانوارهای آن نبود و بسیاری از خانههای آن هم خراب شده بودند. به هر خانه و درختی که نگاه میکردیم، خاطرات برای ما زنده میشد و احساس میکردیم به دوران جوانیمان بازگشتهایم. همه آبا و اجدادمان در قبرستان همین روستا دفن بودند و دلتنگیمان را با فاتحهای در کنار مزارشان برطرف میکردیم.
اینکه از همه جا بیخبر باشی برترین ویژگی زندگی در روستا است و اینجا خبری از ماشین و موبایل و وسایل رنگارنگ نیست. اینجا زندگی در سایه درختان و حیاتوحش آن جاری است. هاجر یزدانی هنوز هم مثل روزهای جوانی بوته علوفه را به دوش میکشد و برای دادن آن به حیوانات وحشی به دل کوه میرود. او از این همزیستی مسالمتآمیز اینگونه میگوید: وقتی همراه با همسرم به روستا بازگشتیم میدانستیم که زندگی سختی در پیش خواهیم داشت اما ما متعلق به همان روزهای سخت بودیم. حیاتوحش این منطقه بکر و منحصر به فرد است و گلههای قوچ، بز و میش در اینجا زندگی میکنند. روزهای اولی که به روستا بازگشتیم احساس کردیم این حیوانات پناهی ندارند و باید به آنها کمک کنیم و به همین دلیل سعی کردیم اعتماد آنان را جلب کنیم. بعد از مدتی آنها به ما نزدیک شدند و اکنون سالهاست که در کنار هم زندگی میکنیم. صبح زود گلههای آنها ازکوه سرازیر میشوند و به روستا و خانه ما می آیند و تا عصر میهمان ما هستند. در این مدت نیز برایشان علوفه و یونجههایی که محیطبان منطقه و اداره محیط زیست دراختیارمان قرار میدهد میریزم و با غروب آفتاب دوباره به کوه بازمیگردند. آنها به ما پناه آوردند و در این سالها هیچگاه به خوردن گوشت آنها فکر نکردم. همه آنها را میشناسم و اگر یکی از آنها کم شود متوجه میشوم. به خاطر خشکسالی سالهای اخیر غذای این حیوانات وحشی نیز کم شده است و به همین دلیل برای پیدا کردن غذا از کوه پایین میآیند. وقتی در کوه آنها را صدا میزنم با سرعت سرازیر میشوند بهطوری که نگران پرت شدن آنها از کوه میشوم. در این سالها هیچگاه اجازه ندادهام کسی آنها را شکار کند و اگر کسی قصد این کار را داشته باشد باید اول مرا با تیر بزند.
به خاطر وجود این حیوانات نمیتوانیم محصولات زیادی از زمین کشاورزی بهدست بیاوریم زیرا این حیوانات وحشی در کنار کبکها محصولات ما را میخورند ولی با وجود این هیچگاه مانع آنها نمیشویم. بودن در کنار این حیوانات بهترین لحظههای زندگی من است و در سفره غذای ما خبری از گوشت نیست و مایحتاج ضروریمان را با کمک چوپانهای منطقه تهیه میکنیم. در طول سال چند روزی برای دیدن فرزندان و نوههایمان به نایین و اصفهان میرویم و خیلی زود به روستا بازمیگردیم زیرا نمیتوانیم در شهر بمانیم. زندگی در روستا در کنار چیزهایی است که خدا داده است اما در شهر باید با چیزهایی که به دست انسان ساخته شده است زندگی کرد و شهر چیزی برای زندگی ندارد. همه این حیوانات مرا خیلی دوست دارند و به خاطر وجود محیطبانهای وظیفهشناس آنها در کمال امنیت در این منطقه زندگی میکنند. یکی از روزها یک شکارچی همراه همسرش به اینجا آمدند. مرد خانواده شکارچی بود و همسرش نیز گوشتهای شکار را در یخچال خانهشان قرار میداد و آن را طبخ میکرد. وقتی به اینجا آمدند از دیدن همزیستی مسالمتآمیز ما با این حیوانات متعجب شده بودند. وقتی همسر این شکارچی براحتی به این حیوانات نزدیک شد و عکس سلفی گرفت با پرخاش به همسرش از او خواست که شکار را متوقف کند و هیچگاه گوشت شکار را به خانه نیاورد.
اینجا خبری از بیماری نیست: محمدرضا یزدانی زندگیاش را به دیوارهای کاهگلی خانههای این روستا گره زده است. وقتی خبردار شد که خواهرش به همراه همسرش برای زندگی به روستا بازگشتهاند او نیز به جایی بازگشت که به آنجا تعلق داشت. میگوید 30 سال در معدن کار کردم و بعد از آن کار سخت و طاقتفرسا معنای واقعی زندگی را در زادگاهم پیدا کردهام. محمدرضا چند سالی از خواهرش کوچکتر است و با وجود آنکه همسر و فرزندانش در شهرستان زندگی میکنند اما ترجیح داد برای ادامه زندگی به این روستا بازگردد. میگوید: ما 5 خواهر و برادر بودیم که دو نفر از ما به رحمت خدا رفت و یکی از برادرانم نیز در انارک زندگی میکند. من سالها در معدن مس کار کردم و کمتر آفتاب را میدیدم. وقتی باخبر شدم که خواهرم و همسرش برای زندگی به روستا بازگشتهاند من هم به کنار آنها آمدم. همسرم نیز از اهالی همین روستا است و تنها به خاطر فرزندانمان نمیتوانست همراه من بیاید ولی هیچگاه مانع رفتن من نشد. زندگی واقعی هرکسی جایی است که به آنجا تعلق دارد و همه خاطرات و روزهای خوب زندگی من در این روستا رقم خورده است. بهدلیل کمبود آب، کشاورزی عملاً امکان پذیر نیست و ما تنها برای مصرف خودمان کشاورزی میکنیم. حضور ما برای این حیوانات امنیت به همراه داشت و آنها در آرامش به ما نزدیک میشوند و غذا میخورند. ما سه نفر تنها ساکنان باقیمانده این روستای ییلاقی هستیم و هنوز هم مثل گذشتهها شبها زیر نور فانوس مینشینیم و از روزهای خوب گذشته حرف میزنیم. در اینجا خبری از بیماری نیست و تا به امروز هیچگاه مریض نشدهایم و سلامتی بهترین ارمغان زندگی در این روستا است.
محیطبانهای بینام و نشان: محمد رضا حلوانی یکی از محیطبانهای اداره محیط زیست نایین است که از 15 سال قبل وظیفه محیطبانی در ارتفاعات عباسآباد و منطقه کبودان را برعهده دارد. او از نزدیک شاهد همزیستی مسالمتآمیز تنها اهالی باقیمانده روستای کبودان و حیوانات وحشی این منطقه است. او با تأکید بر اینکه آنها محیطبانهای بینام و نشانی هستند میگوید: سالهاست که آنها را میشناسم و به خاطر وجود آنها است که امنیت برای حیاتوحش این منطقه حاکم است. بسیاری از مسئولان و میهمانان آنها برای دیدن حیاتوحش به این منطقه میآیند واز نزدیک شاهد این همزیستی هستند. خانم و آقای یزدانی سالهاست که در این روستای خالی از سکنه زندگی میکنند و حتی وقتی قرار شد تا از طریق نصب فیبرهای نوری به آنها برق داده شود قبول نکردند زیرا معتقد بودند با آمدن برق پای انسانهای زیادی به اینجا باز میشود و حیاتوحش این منطقه به خطر میافتد. آنها هر وقت احساس میکنند ممکن است به خاطر وجود غریبهای این حیوانات به روستا نیایند یونجهها را به دوش کشیده و در کوهستان به این حیوانات میدهند. در زندگیشان هیچگاه محتاج کسی نیستند و مثل فرزندانشان از این حیوانات مراقبت میکنند. شاید بهترین راه برای قدردانی از تلاش آنها حمایتی است که اداره محیط زیست میتواند از آنها داشته باشد.
(13:45 :: 1396/8/23 - شناسه خبر: 282458)
تبعید برادر ارجمند حضرت امام خميني(قده) به انارک
آزادفکر، خوش فهم و تسلیمناپذیر بود
روزهاي پيش رو مصادف است با سالروز ارتحال عالم مهذب و مجاهد مرحوم آيتالله حاجسيدمرتضي پسنديده برادر ارجمند حضرت امام خميني(قده). آن بزرگوار در دوران تبعيد برادر و ساليان دشوار اختناق، نقشي مهم در احيا و زنده نگه داشتن ياد و نام رهبر كبير انقلاب داشت و از همين رو، ميتوان او را در زمره فعالان مؤثر نهضت اسلامي قلمداد كرد. در گفت و شنودي كه پيش رو داريد، حضرت آيتالله حاجشيخ محمد مؤمن قمي از شاگردان ديرين امام خميني و فقهاي شوراي نگهبان، بخشي از خاطرات خويش از منش مرحوم آيتالله پسنديده را بازگفته است. اميد آنكه مقبول افتد.
با تشكر از حضرتعالي به لحاظ شركت در اين گفت و شنود، لطفاً در آغاز بفرماييد كه چه ويژگيهايي را در مرحوم آيتالله سيدمرتضي پسنديده برجستهديديد؟
بسمالله الرحمن الرحيم. مقدمتاً بايد عرض كنم درباره ويژگيهاي شخصيتي ايشان، زماني ميشود سخن گفت كه با ايشان ارتباط بسيار نزديك داشته باشيد. پس از اينكه رژيم طاغوت حضرت امام (ره) را به تركيه و سپس نجف تبعيد كرد، برخي آقايان مسئوليت پرداخت شهريهايشان را به عهده گرفتند. اولين فردي كه اين كار را پذيرفت، مرحوم علياكبر اسلامي بود كه در همسايگي امام زندگي ميكرد و مرد بسيار شريفي بود. بعد كه ايشان از دنيا رفت، حاجشيخمحمدصادق كرباسچي تهراني- پدر آقاي كرباسچي كه مدتي شهردار تهران بود- پرداخت شهريهها را به عهده گرفت، اما در همان زمان او را به كرمان تبعيد كردند. رژيم شاه نهايت تلاش خود را ميكرد كه امام نتوانند شهريه بدهند و ياد و نام ايشان از خاطرهها برود و لذا كساني را كه مسئوليت پرداخت شهريه را به عهده ميگرفتند، تبعيد ميكرد. نهايتاً حضرت امام، برادرشان مرحوم آيتالله آقاي سيدمرتضي پسنديده (رحمهالله) را مسئول اين كار كردند. البته رژيم ايشان را هم آسوده نگذاشت و نهايتاً به انارك در اطراف يزد تبعيد كرد.
چه سالي؟ بعد از فوت حاجآقامصطفي در سالهاي 56 و 57.
... شما در تبعيد با ايشان ملاقاتي داشتيد؟ بله، در سال 56 كه ايشان را به انارك تبعيد كردند، من به ديدن ايشان رفتم، ولي خاطره خاصي به يادم نمانده كه تعريف كنم. روحيه ايشان از اول تا آخر عمر يكي بود. ايشان انساني آزادفكر، خوشفهم و تسليمناپذير بودند. با اينكه از امام بزرگتر بودند، بسيار به امام خضوع ميكردند. امام هم خيلي ايشان را دوست داشتند و ايشان را مثل پدرشان ميدانستند. انسان بسيار باتقوايي بودند كه براي سرپرستي و تربيت امام خيلي زحمت كشيدند و براي ايشان معاون و همكار خستگيناپذير و معتمدي بودند. رحمتالله عليه.
(جوان آنلاین / کد خبر: 880658 / تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۶ - ۲۱:۵۰)
همدردی با خانواده های احمدی و زاهد
با اندوه فراوان خبردار شدیم آقای مهندس شادمان احمدی جمعه 12 آبان ماه 1396 در حادثه ای در معدن خمرود زرند از میان ما رفت و دیگر آشنایانش نگاه پر از محبت او را نخواهند دید.
انارک نیوز این مصیبت را به خانواده های احمدی و زاهد و دیگر بستگان تسلیت می گوید، شکیبایی وابستگان و آمرزش شادروان را از درگاه خداوند والا درخواست می نماید.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
حبیب الله خنجری، فرماندار زرند گفت: عصر امروز جمعه در اثر حادثه آتش سوزی در معدن خمرود زرند سرپرست کارگاه، مهندس احمدی جان خود را از دست داد و 2 نفر نیز زخمی شدند. پس از خاموش شدن آتش سرپرست کارگاه به منظور سرکشی داخل کارگاه می شود که به دلیل وجود دود و گاز دچار مسمومیت و خفگی می شود.
زلزله انارک
بررسی زلزلههای هفته گذشته: پنج شنبه 4 آبان در مهریز استان یزد زلزله 2.1، بندر لنگه زلزله 2.6، مرزن آباد استان مازندران زلزله 2.1، نهبدان استان خراسان جنوبی زلزله 2.8، چناره استان کردستان زلزله 2.2، انارک استان اصفهان زلزله 2.4، لالی استان خوزستان زلزله 2، سرخه استان سمنان زلزله 2.3، بهاباد استان یزد زلزله 2.3، مود استان خراسان جنوبی زلزله 2.4، فیروز کوه استان تهران زلزله 2.2، فاریاب استان کرمان زلزله 2.7 و سنگان استان خراسان رضوی زلزله 2.4 رخ داد ه است.
(ایسنا - شنبه / ۶ آبان ۱۳۹۶ / ۰۴:۰۰ - کد خبر: 96080502738)
مدیریت نوین رباط انارک
از اول آبان ماه مدیریت کاروانسرا ی انارک (رباط) انارک تغییر می کند و برادران ارجمند مختاریان که در مزایده اوقاف برنده شدند، مسئولیت این مکان ارزشمند شهر زیبایمان را به عهده خواهند گرفت.
ضمن تبریک به آقایان مختاریان برای ایشان آرزوی موفقیت کرده و امیدواریم با تجربه ای که ایشان در زمینه گردشگری و جذب توریست در دیگر نقاط کشور عزیزمان داشته اند حضورشان در انارک باعث رونق و شناساندن هرچه بیشتر زادگاهمان گردد و با تعامل و ارتباط تنگاتنگی که با مردم و مسئولین شهر و بخش بعمل خواهند آورد چشم اندازی روشن از میزبانی شهر باستانی نارسینه از مهمانان و گردشگران خواهد داشت.
امیدواریم با مدیریت جدید این مکان افتخارآمیز شهر با آغوش باز از همه بازدیدکنندگان و مهمانانش استقبال نماید. (ابراهیم زاهد انارکی)
انارک نیوز نیز به نوبه خود به مدیریت جدید تبریک و آرزوی ده سال پر رونق گردشگری را برای ایشان دارد.