انارک نیوز - شعر زیبای کوتوله از م . راهی، دوشنبه 1392/06/11
سایهاش
در دمدمای غروب
فریاد برآورد:
ما بلند قامتان جاودانهی تاریخـ....
هنوز پژواک صدایش نمرده بود
که خورشید غروب کرد.
بریده کتاب
کافیست دل به آن بسپاری تا ناگهان همه چیز دوباره مثل روز برایت روشن شود:
زندگی معنایی تازهای به خودش بگیرد و همه رمزورازها و پرسشهای بیپاسخ و اضطراب و تنهایی از میان برخیزد.
البته این مامن موقتی تقریباً مفت و مجانی، بهای گزافی هم دارد:
بابتش باید از عقل و وجدان و مسئولیت شخصی دست کشید، چون یکی از جنبههای ضروری و اصلی ایدئولوژی، وانهادن عقل و وجدان خویش به مقام و مرجعی بالاتر است.
اصل اساسی ایدئولوژی این است که صاحب قدرت صاحب حقیقت هم هست.
ایدئولوژی شیوه دلفریب و غلط اندازی برای ارتباط با جهان است.
به انسانها توهم هویت، کرامت و اخلاق میدهد اما در واقع راه را برای دست کشیدن از همه اینها هموارتر میکند.
به افراد امکان میدهد وجدانشان را فریب دهند و عقیده حقیقی و راه و رسم زندگی خفتبارشان را از چشم جهانیان و خودشان پنهان نگه دارند.
ایدئولوژی بسیار عملگرایانه است اما درعینحال شیوهای به ظاهر موجه و متین برای مشروعیت بخشیدن به همه چیز و همه جوانب است.
هم مردم را نشانه میگیرد و هم خدا را. پردهای است که آدمها می توانند زندگی و هستی ساقط شده و بیاهمیتی وجودشان و سازش با وضع موجود را پشت آن پنهان کنند.
?قدرت بیقدرتان
?واتسلاف هاول
@anaraknews
#کتاب_بخوانیم
وحدت گرگ و میش
چارچار و جشن سده
انارک نیوز: در فرهنگ عامه پشت سرگذاشتن چلّهها و از آن میان چلّه زمستان بهعنوان سختترین هنگام سال (آغاز آن شب چلّه نامیده میشود)، با آداب خاصى همراه است. چلّه زمستان به همراه چند موقعیت دیگر (شامل سده، چارچار، سرما پیرزن و...)، عملا تمامى فصل زمستان را میپوشاند.
چلّه زمستان در آغاز زمستان، هریك متشكل از دو بخش بزرگ (چهل روز) و كوچك (بیست روز)، از اول دى ماه آغاز میشود كه شب قبل از آن، شب چلّه (یلدا)، واجد آیین هاى بسیارى در ایران است. دهم بهمن ماه آخرین "روز چلّه بزرگ" است كه با جشن سده گرامى داشته میشود و فردایش "چلّه کوچک" شروع می شود که تا پایان بهمن ماه ادامه می یابد.
دوره برخورد چلّههاى بزرگ و كوچك (بهعبارت دیگر، روزهاى پایانى چلّه بزرگ و روزهاى نخستین چلّه كوچك) چارچار نامیده میشود كه احتمالا مخفف چهارچهار (چهار روز پایانى چلّه بزرگ و چهار روز اول چلّه كوچك) است و در اين هشت روز سردی هوا به آخرين حد خود ميرسد؛ چون دو چله در حال مشاجره با هم هستند و به هم گوشه و کنايه می زنند و چله کوچک می گويد اگر من به اندازه تو عمر داشتم همه پيرزنهای کنار اجاق و همه ميشهای لاغر و مریض دنبال گله را از سرما سیاه و کبود، نابود می کردم.
از هفتم بهمن تا 14 بهمن "چارچار" می باشد که معتقد بودند سردترین روزهای زمستان می باشد و پس از آن یعنی 15 بهمن ماه به قول انارکی ها "تیوشک Tivoshk" در می آید و دیگر سرما به اندازه ای نخواهد بود که برف روی زمین بنشیند و به قولی "زمین نفس می کشد"!
نظام گاهشمارى مبتنى بر چلّه و اجزاى آن (شامل اهمن و بهمن، چارچار و مانند آن) مجموعه سه ماهیت اسطورهاى، گاهشمارانه و فرهنگ عامه است. از دید اسطورهاى، چلّه و مهمترین تظاهر آیینى آن در دوران گذشته، یعنى سده یا جشن سده، آیین هایى براى تقدیس خورشید بودهاند.
ابوریحان بیرونی مینویسد: «سده یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابکان است و در علت و سبب این جشن گفتهاند که هرگاه روزها و شبها را جداگانه بشمارند، میان آن و آخر سال عدد صد بدست میآید».
تسلیم از آن بنده و فرمان از آن دوست (7)/ ت.ر.س_د.ر.آ
هزاران سال پیش زرتشت گفته است: پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک. هرگاه در این سه گانه تعادل برقرار نباشد تمامی ساختمان آزادی، دادگری و رفاه فرو می ریزد.
در هر جامعه ای با نگاه گذرا به میزان نزدیکی مردم به آزادی، دادگری و رفاه یا در مقابل آن، ترس، رنج و سانسور به واقعیت نیّات پاک یا پلید حاکمان و میزان اشتیاق به خدمت آنان پی برد.
دوستی تعریف می کرد کارگزاران باید سه پاکت در کشوی میز خود نگه دارند، پاکت اول برای هنگام روی کار آمدن، شامل نامه ی پیشنهاد به دادن وعده های زیاد، پاکت دوم برای هنگامی که وعده دادن کارساز نمی باشد پس شامل نامه ی پیشنهاد به گردن انداختن تمامی مشکلات به گردن تیم پیشین و پاکت سوم برای هنگامی که اوضاع به هم خورده است و موقع رفتن شده است شامل نامه ی دادن همین پاکت های سه گانه به تیم بعدی.
اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر
انارک نیوز: تاریخچه
مجمع عمومی سازمان ملل متحد، سه سال پس از تأسیس سازمان ملل متحد، اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر را تصویب کرد و اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر، که هدف آن برقراری تضمین حقوق و آزادیهای برابر برای همه مردم بود در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ به تصویب رسید، روزی که اینک در سراسر جهان به عنوان روز بینالمللی حقوق بشر گرامی داشته میشود. اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه با دو میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و حقوق مدنی و سیاسی مهمترین اسناد بینالمللی حقوق بشر را تشکیل میدهند.
بنا به گزارش کتاب رکوردهای گینس، اعلامیه جهانی حقوق بشر رکورد بیشترین ترجمه را در بین مکتوبات در طول تاریخ به خود اختصاص دادهاست.
متن اعلامیه جهانی حقوق بشر
مقدمه
از آنجا که بازشناسی حرمت ذاتی آدمی و حقوق برابر و سلب ناپذیر تمامی اعضای خانواده ی بشری بنیان آزادی، عدالت و صلح در جهان است، از آنجا که بی اعتنایی و تحقیر حقوق انسان به انجام کارهای وحشیانه انجامیده به طوری که وجدان آدمی را در رنج افکنده است، و [از آنجا که] پدید آمدن جهانی که در آن تمامی ابناء بشر از آزادی بیان و عقیده برخوردار باشند و به رهایی از هراس و نیازمندی رسند، به مثابه عالیترین آرزوی همگی انسانها اعلام شده است، از آنجا که بایسته است تا آدمی، به عنوان آخرین راهکار، ناگزیر از شوریدن علیه بیدادگری و ستمکاری نباشد، به پاسداری حقوق بشر از راه حاکمیت قانون همت گمارد، از آنجا که بایسته است تا روابط دوستانه بین ملتها گسترش یابد، از آنجا که مردمان «ملل متحد» در «منشور»، ایمان خود به اساسی ترین حقوق انسانها، در حرمت و ارزش نهادن به شخص انسان را نشان داده و در حقوق برابر زن و مرد هم پیمان شده اند و مصمم به ارتقای توسعه اجتماعی و بهبود وضعیت زندگی در فضای آزادترند، از آنجا که «ممالک عضو»، در همیاری با «ملل متحد»، خود را متعهد به دستیابی به سطح بالاتری از حرمت جهانی برای حقوق بشر و آزادی های زیربنایی و دیده بانی آن کرده اند، از آنجا که فهم مشترک از چنین حقوق و آزادیها از اهم امور برای درک کامل چنین تعهدی است، بنابراین، هم اکنون، «مجمع عمومی»، این «اعلامیه جهانی حقوق بشر» را به عنوان یک استانده ی مشترک و دستاورد تمامی ملل و ممالک اعلان میکند تا هر انسان و هر عضو جامعه با به خاطرسپاری این «اعلامیه»، به جد در راه یادگیری و آموزش آن در جهت ارتقای حرمت برای چنین حقوق و آزادی هایی بکوشد و برای اقدامهای پیشبرنده در سطح ملی و بین المللی تلاش کند تا [همواره] بازشناسی مؤثر و دیده بانی جهانی [این حقوق ] را چه در میان مردمان «ممالک عضو» و چه در میان مردمان قلمروهای زیر فرمان آنها [تحصیل و] تأمین نماید.
• ماده ی ۱: تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند.
• ماده ی ۲: همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیده ی دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مصرح در این «اعلامیه»اند. به علاوه، میان انسانها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمروقضایی و وضعیت بین المللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین وی مستقل، تحت قیمومت، غیرخودمختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد.
• ماده ی ۳: هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است.
• ماده ی ۴: هیچ احدی نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشته شود: بردگی و داد و ستد بردگان از هر نوع و به هر شکلی باید باز داشته شده و ممنوع شود.
• ماده ی ۵: هیچ کس نمی بایست مورد شکنجه یا بیرحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی و یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد.
• ماده ی ۶: هر انسانی سزاوار و محق است تا همه جا در برابر قانون به عنوان یک شخص به رسمیت شناخته شود.
• ماده ی ۷: همه در برابر قانون برابرند و همگان سزاوار آن اند تا بدون هیچ تبعیضی به طور برابر در پناه قانون باشند. همه انسانها محق به پاسداری و حمایت در برابر هرگونه تبعیض که ناقض این «اعلامیه» است. همه باید در برابر هر گونه عمل تحریک آمیزی که منجر به چنین تبعیضاتی شود، حفظ شوند.
• ماده ی ۸: هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی مؤثر به مراجع دادرسی از طریق محاکم ذیصلاح ملی در برابر نقض حقوق اولیه ای است که قوانین اساسی یا قوانین عادی برای او برشمرده و به او ارزانی داشته اند.
• ماده ی ۹: هیچ احدی نباید مورد توقیف، حبس یا تبعید خودسرانه قرار گیرد.
• ماده ی ۱۰: هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی کامل و برابر به دادرسی آشکار و عادلانه توسط دادگاهی بیطرف و مستقل است تا در برابر هر گونه اتهام جزایی علیه وی، به حقوق و تکالیف وی رسیدگی کند.
• ماده ی ۱۱: ۱. هر شخصی متهم به جرمی کیفری، سزاوار و محق است تا زمان احراز و اثبات جرم در برابر قانون، در محکمه ای علنی که تمامی حقوق وی در دفاع از خویشتن تضمین شده باشد، بیگناه تلقی شود. ۲. هیچ احدی به حسب ارتکاب هرگونه عمل یا ترک عملی که مطابق قوانین مملکتی یا بین المللی، در زمان وقوع آن، حاوی جرمی کیفری نباشد، نمیبایست مجرم محسوب گردد. همچنین نمی بایست مجازاتی شدیدتر از آنچه که در زمان وقوع جرم [در قانون] قابل اعمال بود، بر فرد تحمیل گردد.
• ماده ی ۱۲: هیچ احدی نمیبایست در قلمرو خصوصی، خانواده، محل زندگی یا مکاتبات شخصی، تحت مداخله [و مزاحمت] خودسرانه قرار گیرد. به همین سیاق شرافت و آبروی هیچکس نباید مورد تعرض قرار گیرد. هر کسی سزاوار و محق به حفاظت قضایی و قانونی در برابر چنین مداخلات و تعرضاتی است.
• ماده ی ۱۳: ۱. هر انسانی سزاوار و محق به داشتن آزادی جابه جایی [حرکت از نقطه ای به نقطه ای دیگر] و اقامت در [در هر نقطه ای] درون مرزهای مملکت است. ۲. هر انسانی محق به ترک هر کشوری، از جمله کشور خود، و بازگشت به کشور خویش است.
• ماده ی ۱۴: ۱. هر انسانی سزاوار و محق به پناهجویی و برخورداری از پناهندگی در کشورهای پناه دهنده در برابر پیگرد قضایی است. ۲. چنین حقی در مواردی که پیگرد قضایی منشأیی غیرسیاسی داشته باشد و یا نتیجه ارتکاب عملی مغایر با اهداف و اصول «ملل متحد» باشد، ممکن است مورد استناد قرار نگیرد.
• ماده ی ۱۵: ۱. هر انسانی سزاوار و محق به داشتن تابعیتی [ملیتی] است. ۲. هیچ احدی را نمی بایست خودسرانه از تابعیت [ملیت] خویش محروم کرد، و یا حق تغییر تابعیت [ملیت] را از وی دریغ نمود.
• ماده ی ۱۶: ۱. مردان و زنان بالغ، بدون هیچ گونه محدودیتی به حیث نژاد، ملیت، یا دین حق دارند که با یکدیگر زناشویی کنند و خانواده ای بنیان نهند. همه سزاوار و محق به داشتن حقوقی برابر در زمان عقد زناشویی، در طول زمان زندگی مشترک و هنگام فسخ آن هستند. ۲. عقد ازدواج نمیبایست صورت بندد مگر تنها با آزادی و رضایت کامل همسران که خواهان ازدواجند. ۳. خانواده یک واحد گروهی طبیعی و زیربنایی برای جامعه است و سزاوار است تا به وسیله ی جامعه و «حکومت» نگاهداری شود.
• ماده ی ۱۷: ۱. هر انسانی به تنهایی یا با شراکت با دیگران حق مالکیت دارد. ۲. هیچ کس را نمی بایست خودسرانه از حق مالکیت خویش محروم کرد.
• ماده ی ۱۸: هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده بانی آن در محیط عمومی و یا خصوصی است.
• ماده ی ۱۹: هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده ای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه ای بدون ملاحظات مرزی است.
• ماده ی ۲۰: ۱. هر انسانی محق به آزادی گردهمایی و تشکیل انجمنهای مسالمت آمیز است. ۲. هیچ کس نمی بایست مجبور به شرکت در هیچ انجمنی شود.
• ماده ی ۲۱: ۱. هر شخصی حق دارد که در مدیریت دولت کشور خود، مستقیماً یا به واسطه انتخاب آزادانه نمایندگانی شرکت جوید. ۲. هر شخصی حق دسترسی برابر به خدمات عمومی در کشور خویش را دارد. ۳. اراده ی مردم میبایست اساس حاکمیت دولت باشد؛ چنین اراده ای می بایست در انتخاباتی حقیقی و ادواری اعمال گردد که مطابق حق رأی عمومی باشد که حقی جهانی و برابر برای همه است. رأی گیری از افراد می بایست به صورت مخفی یا به طریقه ای مشابه برگزار شود که آزادی رأی را تأمین کند.
• ماده ی ۲۲: هر کسی به عنوان عضوی از جامعه حق دارد از امنیت اجتماعی برخوردار بوده و از راه کوشش در سطح ملی و همیاری بین المللی با سازماندهی منابع هر مملکت، حقوق سلب ناپذیر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش را برای حفظ حیثیت و رشد آزادانه ی شخصیت خویش، به دست آورد.
• ماده ی ۲۳: ۱. هر انسانی حق دارد که صاحب شغل بوده و آزادانه شغل خویش را انتخاب کند، شرایط کاری منصفانه مورد رضایت خویش را دارا باشد و سزاوار حمایت در برابر بیکاری است. ۲. هر انسانی سزاوار است تا بدون رواداشت هیچ تبعیضی برای کار برابر، مزد برابر دریافت نماید. ۳. هر کسی که کار می کند سزاوار دریافت پاداشی منصفانه و مطلوب برای تأمین خویش و خانواده ی خویش موافق با حیثیت و کرامت انسانی بوده و نیز میبایست در صورت نیاز از پشتیبانی های اجتماعی تکمیلی برخوردار گردد. ۴. هر شخصی حق دارد که برای حفاظت از منافع خود اتحادیه صنفی تشکیل دهد و یا به اتحادیه های صنفی بپیوندد.
• ماده ی ۲۴: هر انسانی سزاوار استراحت و اوقات فراغت، زمان محدود و قابل قبولی برای کار و مرخصی های دوره ای همراه با حقوق است.
• ماده ی ۲۵: ۱. هر انسانی سزاوار یک زندگی با استانداردهای قابل قبول برای تأمین سلامتی و رفاه خود و خانواده اش، از جمله تأمین خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری است و همچنین حق دارد که در زمان های بیکاری، بیماری، نقص عضو، بیوگی، سالمندی و فقدان منابع تأمین معاش، تحت هر شرایطی که از حدود اختیار وی خارج است، از تأمین اجتماعی بهره مند گردد. ۲. دوره ی مادری و دوره ی کودکی سزاوار توجه و مراقبت ویژه است. همه ی کودکان، اعم از آن که با پیوند زناشویی یا خارج از پیوند زناشویی به دنیا بیایند، می بایست از حمایت اجتماعی یکسان برخوردار شوند.
• ماده ی ۲۶: ۱. آموزش و پرورش حق همگان است. آموزش و پرورش میبایست، دست کم در دروه های ابتدایی و پایه، رایگان در اختیار همگان قرار گیرد. آموزش ابتدایی می بایست اجباری باشد. آموزش فنی و حرفه ای نیز می بایست قابل دسترس برای همه مردم بوده و دستیابی به آموزش عالی به شکلی برابر برای تمامی افراد و بر پایه شایستگی های فردی صورت پذیرد. ۲. آموزش و پرورش می بایست در جهت رشد همه جانبه ی شخصیت انسان و تقویت رعایت حقوق بشر و آزادی های اساسی باشد. آموزش و پرورش باید به گسترش حسن تفاهم، دگرپذیری [تسامح] و دوستی میان تمامی ملتها و گروههای نژادی یا دینی و نیز به برنامه های «ملل متحد» در راه حفظ صلح یاری رساند. ۳. پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش برای فرزندان خود برتری دارند.
• ماده ی ۲۷: ۱. هر شخصی حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماع خویش همکاری کند، از گونه های مختلف هنرها برخوردار گردد و در پیشرفت علمی سهیم گشته و از منافع آن بهره مند شود. ۲. هر شخصی به عنوان آفرینشگر، حق حفاظت از منافع مادی و معنوی حاصل از تولیدات علمی، ادبی یا هنری خویش را داراست.
• ماده ی ۲۸: هر شخصی سزاوار نظمی اجتماعی و بین المللی است که در آن حقوق و آزادیهای مصرح در این «اعلامیه» به تمامی تأمین و اجرائی گردد.
• ماده ی ۲۹: ۱. هر فردی در برابر جامعه اش که تنها در آن رشد آزادانه و همه جانبه ی او میسر می گردد، مسئول است. ۲. در تحقق آزادی و حقوق فردی، هر کس می بایست تنها زیر محدودیت هایی قرار گیرد که به واسطه ی قانون فقط به قصد امنیت در جهت بازشناسی و مراعات حقوق و آزادی های دیگران وضع شده است تا اینکه پیش شرط های عادلانه ی اخلاقی، نظم عمومی و رفاه همگانی در یک جامعه مردمسالار تأمین گردد.
۳. این حقوق و آزادی ها شایسته نیست تا در هیچ موردی خلاف با هدف ها و اصول «ملل متحد» اعمال شوند.
• ماده ی ۳۰: در این «اعلامیه» هیچ چیز نباید به گونه ای برداشت شود که برای هیچ «حکومت»، گروه یا فردی متضمن حقی برای انجام عملی به قصد از میان بردن حقوق و آزادی های مندرج در این «اعلامیه» باشد.
انارکی در برابر انارکی!
سخنگویی که سکوتش برای همه بهتر است! | گافهای ترسناک بهادریجهرمی
«برای دولت مثل آب خوردن بود که از همان روزهای اول اجازه دهد از گلولههای جنگی استفاده شود» گافی بود که جمعشدنی نیست.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حزب تدبیر و توسعه، محمدحسین روانبخش نوشت: وقتی بهادریجهرمی، سخنگوی دولت، به دانشگاه خواجهنصیر رفت و مجبور به فرار شد، بعضی دولتیهای باتجربه از او خواستند بیخیال دانشگاهها شود؛ اما اگر اصرار بر سخنرانی و نمایش گفتوگو و این جور بازیها دارد، جمعهای کنترلشدهای وجود دارد که میتوان در آن جمع سخنرانی کرد تا دچار افسردگی نشد.
اما مشکل از جای دیگری سر باز کرد؛ سخنگوی دولت هم تسلطی به کلمات ندارد و در جمع محدود خودیها هم حرفی میزند که متوجه معنای آن نیست. اینکه «برای دولت مثل آب خوردن بود که از همان روزهای اول اجازه دهد از گلولههای جنگی استفاده شود» گافی بود که جمعشدنی نیست. این چنین بود که سخنگوی دولت به درد رئیسجمهور مبتلا شد: فیلم سخن گفتنتان را منتشر نکنید؛ خبر تنظیم شدهاش را به رسانهها بدهید!
دریغ که موضوع با این شیوهها و توصیهها هم حل نمیشود. حالا سخنگوی دولت به دانشگاه فردوسی مشهد رفته، ورود و خروج سالن را کنترل کردهاند تا مبادا ابن برادر دوباره افسردگی بگیرد، حرفهایش را سانسور شده و تنظیم شده منتشر کردهاند؛ اما بازهم گرفتار شدهاند: گفته که “اینستاگرام به خاطر اقدامات تروریستی فیلتر شده است”. انگار نه انگار که فیلتر اینستاگرام بلافاصله بعد از فوت مهسا امینی بود و فقط اگر فوت او را تروریستی بدانیم، می توان توجیه جناب سخنگو را پذیرفت.
با این دستفرمان، همین روزهاست که سخنگوی دولت به سکوت مطلق دعوت شود؛ حقوقش را بگیرد و خدا را شکر کند؛ و نه خودش را افسرده کند و نه برای دیگران داستان درست کند.
(۲۱ آبان ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۳ - شناسه خبر : 16835)
هردم از این باغ بری می رسد (21)
دوباره روز از نو و روزی از نو، به دفترخانه اسناد رسمی فرستاده شدم تا بدلیل موجه تأخیر ناخواسته کارآفرین با توجه به دیر پاسخ دادن جهاد تعهدی دیگر دهم. مارگزیده بودم و این بار خودسرانه تعهدی یک ساله به جای شش ماهه پیشین دادم. پروسه تمدید پروانه تأسیس و تغییر طرح در صمت اواسط تیرماه انجام شد و شادمان از اینکه دیگر مشکلات حل شده و می توان نفسی به راحتی کشید مدارک درخواستی جهاد سریعاً آماده و به جهاد کشاورزی تحویل داده شد. انتظار داشتم پاسخ جهاد کشاورزی سریع باشد اما دوباره ناباورانه زمان پاسخگویی جهاد طولانی شد.
حالا بشنوید از دوستان مرغدار همسایه و انارکی، سرمایه گذار گرامی برای راه اندازی اولیه کارخانه علیرغم عدم برقرسانی با هزینه کامل خودمان، موتورژنراتور برق تهیه نمود و در مجموع چند ساعت یا احیاناً چند روز در طی دو ماه برای تست ماشین آلات کارخانه کوشید ولی چشمانتان بد نبیند به محض اینکه شروع به راه اندازی می کرد دوستان لطف می کردند و با دوربین تلفن همراهشان فیلم می گرفتند و بیا و ببین چه غوغا و قشقرقی در ادارات راه می انداختند که چه نشسته اید که آلودگی کارخانه رحیم پور دارد مرغان ما را تلف می کند. راستی ساعات دقیق کارکرد کارخانه را از آقایان بپرسید چون فیلم آنرا دارند!
یک بار هم در کمال ناباوری، یکی از آنان گفت: می دانی که گرد و غبار سرطانزای سیلیس کارخانه شما مرغهای ما را آلوده کرده. گیج شده بودم پس پرسیدم: چه می گویی؟ و گفت تو مهندسی نمی دانی پودر سیلیس سرطانزاست برو توی اینترنت بگرد تا بفهمی. جل الخالق از ...
سرتان را درد نیاورم از ایشان اصرار و از من انکار. یک روز هم بنظرم شهرداری رفته بودم که دیگری هم این سخن کاملاً نسنجیده را به صورت پرسشی تکرار نمود.
حرف نامعقول شنیده بودم اما این یکی دیگر محشر بود. معلوم است این دوست ما مشاورینی دارد که بی کارتر از آنان هستند و در جمعشان از این افاضات کرده اند. بگذریم.
برای آگاهی دوستان از خانه سیلیس ایران نقل می کنم: اكسيد سيليسيم يا سيليس تركيبي شيميايي است كه به صورت خالص و يا به صورت تركيب در كاني هاي سيليكاته در مجموع 90 درصد پوسته جامد زمين را تشكيل مي دهد.
پس با این حساب بایستی کره زمین از زیست حیوانی ساقط می شد.
چه کنیم تا دنیا را زیباتر نماییم؟
اول سراغ کمونیستها آمدند،
سکوت کردم چون کمونیست نبودم.
بعد سراغ سوسیالیستها آمدند،
سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم.
بعد سراغ یهودیها آمدند،
سکوت کردم چون یهودی نبودم.
سراغ خودم که آمدند،
دیگر کسی نبود تا اعتراض نماید.
چه کنیم تا پیرامون مان را زیباتر نماییم؟ پاسخش بسیار کوتاه است، دیگران را دوست بدار و این را با کلمات، گفتار، کردار و رفتارت نشان و انتقال بده. وقتی به او یاری می رسانید با "شاد می شوم به شما کمک کنم" او را خوشحال نمایید. به همین سادگی!
هردم از این باغ بری می رسد (19) / آغاز فصل سوم
اندکی که صحبت شد فهمیدم اشتباه گرفته ام و درباره این گفت که در هنگام ردشدن از انارک سوله و ساختمان را دیده و می خواهد در منطقه، کارخانه دانه بندی سیلیس بزند و شماره را از یکی از دوستانم گرفته است که برایش توضیح دادم بهتر است در جایی نزدیک معدنش در ریگ چوپانان به دنبال سوله بگردد تا هزینه حمل کمتری را پرداخت نمایدکه اظهار نمود، تلاشم را در چوپانان کرده ام اما سوله اش به دلیل مجاورت با روستا مورد قبول واقع نشده است. عجله داشت تا توافق با یکدیگر، ماشین آلاتش را در اینجا بگذارد که به او قول دادم جایی را برای آن خواهم یافت که در ترمینال چوپانان محلی را برای انبار ماشین آلاتش با قیمتی ناچیز یافتم.
به هر حال تلاشم را برای پشیمان کردن او کردم چون پروژه پرورش شتر 450 تایی هنوز در جریان بود و در آخرین پله رسیدن به نتیجه نهایی.
او را جدی نگرفتم تا پس از چند تماس از او خواستم به تهران بیاید که آمد و او را پا به رکاب دیدم هرچند کمی حرفهایش ناپختگی او را نشان می داد ولی آنرا به حساب جوانیش گذاشتم. آبان ماه به ردوبدل کردن نظرات گذشت تا اینکه اوایل آذر ماه در انارک، علیرغم دودلی با او توافق کردم کار آوردن ماشین آلاتش را انجام دهد و اگر آلایندگی آن مانع صدور مجوز شود بایستی اینجا را تخلیه نماید.
در حال تکمیل ساختمان اداری و مسکونی بودم که سروکله همسایه مرغداری ام که دوست هم هستیم پیدا شد و از سنگ شکن پرسید که هنوز نرسیده بود ولی وجودش در ترکیب چینش ماشین آلات را تأیید کردم و اطلاعاتی را دوستانه در اختیارش گذاردم. بعید می دانم در این هنگام از رشته فعالیت کارخانه که قرار بود دانه بندی سیلیس باشد اطلاعی داشت.
روز بد نبینید از فردایش دیدم از ادارات مختلف زنگ می زنند که چه می کنی؟ آقایان (اَش و مَم) یکی دوست و دیگری خویشاوند، شاکی شده اند که کازخانه آلایندگی دارد و به مرغداری آنان آسیب می رسد. برایشان گفتم که ما چندین سال قبل از وجود هرگونه مرغداری و دامداری در اطرافمان، پروانه گرفته ایم و سوختمان هم مازوت بوده است که بسیار آلاینده می باشد و به همین دلیل اجازه نداده اند در شهر صنعتی باشیم. تازه ما هنوز سنگ شکن هم نیاورده ایم.
پس فردایش به شهرستان قناعت نکردند و در ادارات استان هم پایشان باز شد و تماس پشت تماس که کارتان بیخ برداشته که منجر به تأخیر در صدور مجوزها شد. خدا خیرشان دهد!
چه می توانستم بکنم به جز تلاش برای عبور از سنگ اندازی ها تا این کارافرین از کرده اش پشیمان نشود و به او قول دادم که راه اندازی کارخانه، پیروزی من می باشد. توکل به خدا.