انارک نیوز - وقتی سیلی بنیان کن در راه است و این سیل به خانه ما می رسد می توانیم کارهای مختلفی انجام دهیم که عبارتند از:
1- خود را به خواب بزنیم، وقت تلف کنیم و امیدوار باشیم هیچ اتفاقی نمی افتد.
2- جلوی سیل بایستیم و با دست خالی آنرا منحرف کنیم.
3- سیل بند بسازیم.
دلار که اوایل بهمن ماه 96 حدود 4500 تومان بود ایام عید به 6000 تومان و چندی پیش به 7000 تومان رسید.
در گروههایی مطرح شد که دلار بالا برود، به ما چه؟ بنظر می رسد توی این مملکت نیستند تا به یاد آورند پارسال گوشت 38 هزار تومان و بعد 48 هزار تومان و دیروز 60 هزار تومان شد.
سکه طلا پارسال حدود یک میلیون و الان دو میلیون تومان شده است.
دولت وقتی می خواهد قیمت چیزی را مثل حامل های انرژی در مجلس بالا ببرد قیمت آنرا در خلیج فارس به دلار اعلام می کند و اصلاً به گوشش نمی رود که اینجا ایران است و حقوق دریافتی به دلار نیست! حالا بگو گرانی دلار به من چه؟
پس دلار تا کنه وجود ما ریشه دوانده و هربار بالا رود بایستی بر خود بلرزیم که چقدر از ارزش ریال کم شده و چقدر خدمات دولتی و مایحتاج ضروری گران می شود.
این پایین آمدن قدرت خرید یعنی کمتر می توانی بخری، یعنی تولید روی دست تولیدکننده می ماند و آخرش بیکاری من و تو و فقر و اعتیاد و ... .
حال بگو وقتی کار برای مردان به سختی گیر می آید و فرزندانت و اطرافیانت کاری گیر نمی آورند، آن زن سرپرست خانواده که شوهرش معتاد یا در بستر افتاده یا فوت کرده چه کند؟
به قول فلانی تورم و گرانی را عمه بی سواد من در کوره دهات فهمید تو هنوز نفهمیده ای؟
دیشب هجدهم اردیبهشت ماه 97 که ترامپ رییس جمهور آمریکا بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و اعلام کرد از برنامه جامع هسته ای (برجام) خارج می شود وضعیت قیمت آنرا آشفته تر کرد و امروز برخی از نمایندگان محترم مجلس پرچم آمریکا و قرارداد برجام را در صحن مجلس و تعدادی دانشجو در میدان آزادی سوزاندند.
رگهای گردنمان بیرون زده و مرگ بر این و آن می گوییم تا کدامین مشکل را با این روش حل نماییم.
زمزمه هایی از سوی دلواپسان از عدم کفایت سیاسی رییس جمهور روحانی شنیده می شود - که وقتی سخنرانی می نماید نمی دانم نابسامانی ها و فساد رو به گسترش را قبول کنم یا حرف های زیبای ایشان را - که شب های سیاه و سردی را مژده می دهد.
اینک بگویید در چنین شرایطی بایستی هرگونه خطری را منکر شویم و به قول آنان که لباس عافیت پوشیده اند همچنان قدرتمندانه توی پوزه آمریکا بزنیم، با یاری چین و روسیه و لشکر بیکاران به جنگ دشمن سراپا مسلح آمریکای شرور جهانخوار و غده سرطانی منطقه اسراییل صهیونیست برویم یا مسئولین حکومتی به فکر بیفتند و با همین دو ریال که برایمان باقی مانده و هنوز اختلاس نشده تا به دلار تبدیل و از ایران خارج و ریال و قدرت خرید ضعیفتر شود فکری به حال اقتصاد کنند که آخرین نفس هایش را می کشد و آنرا از چنگال مخوف سیاست زدگی نجات دهند.
بر طبل جنگ زدن ساده است اما مدیریت جنگ در دنیای تکنولوژی های پیشرفته و دهکده کوچک جهانی دشوار است. بهتر است به هوش باشیم.
هردم از این باغ بری میرسد (6)
انارک نیوز - از همان ابتدا می گفتند زمین برای کارخانه آجر در جانمایی های نایین خیلی کم باقی مانده و اگر می خواهی زود بجنب. حتی سری هم به معدن خاک رس نایین زدیم که چشمم را نگرفت.
امکانات نایین از جمله زمین، برق، آب و نزدیکی به گاز کامل بود و مهمتر از همه استفاده از وام هم مهیا بود. در انارک مشکل آب و برق و اصولا زیربناها را داشتیم. اما اگر این فکرها را بکنیم که از انارک رفع محرومیت نمی شود.
با دانستن همه این مزایا و معایب زمین انارک را انتخاب کرده بودم. کار برای انارکی ها در انارک یا کار برای انارکی ها در نایین. عقل اقتصتادگرا رأی به نایین می داد اما من برخلاف آب شنا کردم و انارک را می خواستم که سالها بعد عواقب تلخ آنرا چشیدم.
یادی از آقای سید مجتبی ایزدی فرماندار نایین هم لازم است که در مجموع با توجه به زیرساخت ها و مشکلات انارک مرا دچار تردید کرد ولی در همه حال برخورد خوبی با کارآفرین داشت و به حرفهایتان گوش می کرد. دیگران حتی در ساعت بازدید عمومی منتظرند که زودتر بروی یا حواسشان به موبایل می باشد.
در مجموع فهمیدم نایینی و یا انارکی های پولدار بی درد انارک همانند هم می اندیشند و موافق پیشرفت انارک نیستند. نه تنها کمک نمی کنند بلکه آب را هم گل آلود می کنند تا دیرتر مجوزها را بگیری و برای دریافت وام ترا ضعیف جلوه دهند.
برای پیگیری مشکل مجوز کارخانه آجر در میانه تابستان 1388 نزد استاندار محترم آقای بختیاری که انارک را خیلی دوست داشت رفتم که در هامش نامه دستور "موضوع با قید فوریت پیگیری و چنانچه باید از طریق استان حل شود مکاتبه فرمایید" را صادر فرمودند.
هفته بعد مجوز بنیاد مسکن انقلاب اسلامی شهرستان نایین صادر و پرونده به کمیته فنی کارگروه تخصصی مسکن و شهرسازی استان محول گردید.
بیش از یک سال از مجوزهای مربوطه گذشته بود و چندتایی از آنها بایستی تمدید می شد و مجوزهای دولتی دیگری هم نیاز بود تا اینکه یکی یکی با رفتن به اصفهان و نایین صادر شد.
بالاخره اواخر بهار سال 1389 موفق به تنظیم سند اجاره دوساله با امور اراضی استان و اواخر تیرماه تحویل زمین از اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان شدم.
حال با گذاردن هزاران ساعت وقت و تلاش بی وقفه با پرداخت میلیونها تومان هزینه و استفاده از چندین مشاور، مجوزهای دولتی و زمین دریافت و نوبت شروع پیشرفت فیزیکی ساخت کارخانه بود.
ساخت و ساز صنعتی در انارک داستان خود را دارد که خلاصه ای از آن را در ادامه خواهم آورد.
هردم از این باغ بری میرسد (2)
انارک نیوز - سال 1378 دو دو تا چار تا کردم و دیدم که این وکیلان که با مسئولین حکومتی سر به انارک می زنند، در مسجد خودشان چیزهایی می گویند و دفعه بعد که می آیند حرفهایشان از یادشان رفته است. پس خودم را نامزد نمایندگی مجلس کردم تا سرنوشت خود را خود بدست گیرم و کاری برای منطقه کنم.
نوچه های نماینده بخصوص هنگام انتخابات وعده و نویدهایی می دادندند که بعداً متوجه می شدی باد هوا و وعید بوده است. مثلاً امروز نایین بودیم و درست شد! چی درست شد؟ لوله کشی آب انارک.
یا می خواهیم مسئله بیکاری جوانان را ریشه ای حل نماییم. چطور؟ با ثبت شرکت توسعه و عمران انارک و چوپانان (زمان آقای مهندس رضوی بود و به رأی چوپانان هم نیاز بود). خب قبلاً هم که این حرف ها را زده اید! این بار اول جلسه می گیریم و نظرات را می شنویم، خودت هم بیا. در جلسه برگه ای دادند و از شرکت کنندکان خواستند میزان سرمایه گذاری خود را مشحص کنند. من سیصد هزار تومان نوشتم و بعداً شنیدم شرکت حدود هشت میلیون تومان سرمایه جمع کرد.
پس از تشکیل شرکت در سال 1379، پروفسورها فقط پول مرا گرفتند و شد فرغون سازی در ساختمان اداره معادن که شده بود دبیرستان قدیمی و بسیج و سپاه و متروکه که در اختیار آموزش و پرورش بود. خودشان هم مدیر شدند و همه کاره شرکت و روزی به چشم خود از دور دیدم که یک صف دراز هشت نه نفری دارند می روند داخل آنجا در حالی که سه یا چهار کارگر بیشتر نداشت.
در کمتر از یک سال هم تعطیل شد و وسایلش را فروختند و سهم خود را برداشتند و به من هم هیچ ندادند. خدا خیرشان دهد.
ادامه دارد.
"تو" کیستی؟ (3)
انارک نیوز - آدمها بایستی دیر یا زود، روزی این دیار فانی را ترک و به دیار باقی بشتابند. این راهی است که همه از فقیر و غنی، قوی و ضعیف می پیمایند و با هر نفس به مرگ نزدیکتر می شوند. ولی آیا نفس کشیدن همان زندگی کردن است؟
خیلی ها عقیده دارند آدم وقتی مرده است که جان به جان آفرین تسلیم می کند. برخی می گویند آدم هنوز مرده حساب نمی شود تا در گور آرام گیرد. عده کمی هم می گویند تا از کسی به خوبی یاد می کنند، او هنوز زنده است. پس اگر کسی حتی نفس می کشد ولی گرفتاری برای دیگران می سازد دیگر زنده نیست.
اما آدم کیست؟ هر کس که قیافه اش شبیه دیگران است، نفس می کشد، سرش را پایین می اندازد و آزارش به دیگران نمی رسد و خوب است، هر کس که پولش از پارو بالا می رود، کسی که می اندیشد، منطق دارد، دیگران را می گریاند، می خنداند، می گرید، رنج می کشد، تحصیلکرده است، دکتر، مهندس، آموزگار یا پیشه ور است، حق دیگران را پایمال نمی کند، نقاب نمی زند، می آموزد و می آموزاند و یا ....
آدم کسی است که به دنبال دانستن و آگاه کردن دیگران است، درد دیگران را درک و آنرا درد خود می داند. تلاش می کند رنج دیگران را کاهش و خنده برلبان آنان بنشاند. جامعه خود را دلپذیر و روز به روز بهتر می نماید. باری بر دوش دیگران نیست و باری از دوش دیگران بر می دارد یا سبک می کند. خلاصه این که وقتی نیست نبودنش حس می شود و جایش خالی می ماند!
تو کز محنت دیگران بی غمی، نشاید که نامت نهند آدمی.
هردم از این باغ بری میرسد (1)
انارک نیوز - متن زیر "ابلاغ رأی هیات نظارت حهاد کشاورزی استان اصفهان" به حمید رحیم پور انارکی است که می خواست طرح کارخانه آجر آژند انارک را در پنج کیلومتری جاده انارک به نایین اجرا کند.
تاریح این ابلاغیه 1395/2/9 یعنی "سال اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل" می باشد که در بالای صفحه ابلاغیه هم درج شده است.
پس از حمد خدا و صلوات بر محمد و آل محمد (ص)، نظر به اینکه میزان 50000 مترمربع از اراضی ملی ... شهرستان نائین جهت اجرای طرح آجر سفالی طی قرارداد اجاره رسمی ... مورخ 89/4/16 ... به مدت 2 سال در اختیار جنابعالی قرار گرفته است که متأسفانه علیرغم انقضا مدت اجاره نسبت به اجرای طرح مذکور اقدام ننموده اید بر همین اساس پرونده در هیات نظارت استان مطرح و هیات پس از بررسی رأی به فسخ قرارداد رسماً به شما ابلاغ می گردد.
خلاصه کلام اینکه دولت دست روی کل پروژه و اموال موجود گزارده و خود را مالک آن می داند نه برای اینکه آنرا کامل نماید بلکه سرمایه گذاران فعلی نتوانند روی آن کاری کنند!
دست اندرکاران این تصمیم و آنهایی که نه تنها گوش به گلایه ها ندادند بلکه طلبکار هم شدند یا به پاسخ های صد من یک غاز کفایت کردند یا شفاهی قول دادند و خلف وعده کردند، دستشان درد نکند.
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من، آنچه البته به جایی نرسد فریاد است.
یا رب! بستان داد امیران ز اسیران.
اما ماجرا چیست را به تدریج نقل می کنم.
راه حل نهایی
انارک نیوز - باید دریابیم مشکلات ما چیست و بدنبال یافتن راه حلی برای آن باشیم.
برای این کار به یکی از روش های کارساز در حل مسایل در چند گام ساده می پردازیم. که عبارتند از پرسش، پیامد (معلول)، چرایی (علت)، چاره (راه حل) و انجام.
1- به جای فکر کردن، «برو و ببین»: بررسی مسئله باید با مشارکت افرادی که از نزدیک با مشکل و کار مربوطه در ارتباط هستند صورت گیرد نه با فکر کردن در اتاقهای جلسات و توسط افرادی که هیچ نقشی در مواجهه با مشکل نداشتند.
2- یافتن مشکل: باید مسئله بطور واضح و صحیح مطرح و شاخ و برگ های دور و برش را که علایم ناشی از بروز مشکل می باشند را بررسی نمایید. حواشی باعث می شوند ذهن به بیراهه رود و مشکل اصلی پنهان بماند. با چند پرسش "چرا" به مشکل نزدیکتر و نزدیکتر شوید تا آنرا بیابید.
تا مشکل اصلی را نیافته اید راه حلی برای آن یافت نخواهد شد.
3- چرایی ریشه ای: پس از یافتن مشکل، آنرا بایستی تجزیه و تحلیل کنید تا راحتتر به راه حل برسید. برای یافتن و حل مشکل اضطراب، ذهن را فلج می کند.
چرایی رخ دادنش را بررسی و حواشی را حذف نمایید تا علل ریشه ای مشکل نمایان شود. پس از یافتن علل بروز مشکل، حل مشکل ساده می شود.
بایستی توجه شود که تفاوت بین واقعیات و فرضیات را بدانید و این دو را با هم قاطی نکنید. با موشکافی و ارزیابی واقعیات علل باید علت ریشه ای را بیابید.
4- راه حل ها: وقتی عقلهایتان را روی هم میگذارید، نتیجه یقیناً بهتر خواهد شد. پس بگذارید در گروه گفتگو شکل بگیرد و افراد آزادانه صحبت نمایند. بر روی راه حل خود پافشاری نکنید تا افکار و راه حل ها تقویت و خرد جمعی تصمیم نهایی را بگیرد.
پس از اینکه لیست راهکارهای جایگزین را تهیه کردید، جدولی شامل مزایا و معایب هر یک تهیه شود. زمانی که مشغول بررسی مزایا و معایب هر یک از راهکارهای جایگزین هستید، عواقب هر کدام را در کوتاه، میان و بلند مدت در نظر داشته باشید. پس از تهیه این جدول، میتوانید ارزیابی دقیقی از هر یک از راهکارهای پیشنهادی داشته باشید.
برای حل نباید به راه حل موقت بسنده کنید. اقدام پیشگیرانه را انجام و سپس اقدام نمایید.
5- اجرا و پیادهسازی راهحل: پس از آنکه راه حل نهایی را انتخاب کردید، زمان آن است تا روند اجرا و پیادهسازی آن را به دقت بررسی و برنامهریزی کنید. این روند قرار نیست روندی پیچیده باشد، بلکه در آن شما گامهای لازم برای اجرایی کردن راه حل نهایی را تعیین میکنید.
بدین ترتیب برای اجرای و پیادهسازی راه حل یک نقشه راه دقیق در اختیار دارید.
وقتی ترس زن ایرانی میریزد
در طول تاریخ زن را همیشه موجودی ضعیف متصور بودهایم و غفلت کردهایم که فرزندان همیشه در کانون خانواده بیش از هر کس از مادر درس میآموزند. زن به جهت محبت و عشق ذاتی که از آن برخوردار است بدون تردید بیش از سایر اعضای خانواده قادر به تأثیرگذاری فکری و روانی بر افراد است. هر چقدر مادران قوی و جسورتر، فرزندان نیز در جامعه حضور موفقتری داشتهاند.
شاید زنان در کسب شهرت و بالا رفتن از پلههای ترقی همچون مردان خوش آوازه نباشند اما زندگی بیشتر مردان موفق در پرتو یک مادر، خواهر و یا زن جسور و خوشفکر پایدار شده است. عشق زنانه معجزه میکند برای تشویق و ترغیب و ایجاد اعتماد به نفس در مردان و ما مردان هر چقدر هم قدرتمند و توانا بسیار نیازمند تائید و حمایت یک زن هستیم.
در این چند سال اخیر به شدت شاهد رشد جسارت در زنان ایرانی هستیم؛ حضور مؤثر در پستهای اجرایی و مسئولیتهای سازمانی، موفقیت در کرسیهای علمی و دانشگاهی خودباوری را در زنان ایرانی افزایش داده است.
بسیاری از زنان ایرانی با آنکه همچنان خانهدار هستند اما در تغییر سبک زندگی عملکرد بهتری نسبت به مردان داشتهاند و آرام آرام جسارت خود را برای بر عهده گرفتن مسئولیتهای جدید بهبود بخشیدهاند.
دختران دهه 70 نیز در دورانی طلایی که فرزند سالاری مرسوم شده است با روحیاتی متفاوت از دهه شصتیهای سردرگم و آشفته زندگی را برای خود ترسیم کردهاند. دیگر ریسک بخش جداییناپذیر دختران امروز ایران است و به آسانی حجاب از سر بر میدارند و حتی از صحنه پیش از خودکشی خود فیلمبرداری میکنند.
زن بدون تردید محور تحولات فرهنگی و اجتماعی در هر کشوری است و از این رو سیاستگذاری و سرمایهگذاری مدیران رسانهای در تمام دنیا بیش از هر چیز بر جنسیت زن تمرکز دارد. حضور و نفوذ سلیبریتی های زن در جهان نزد افکار عمومی بهخوبی گواه این ادعاست که این زنان هستند که تحولات فرهنگی و فکری را رقم میزنند.
مهمترین عامل شکلگیری رویدادهای اخیر در ایران همچون اعتراض به حجاب اجباری در خیابان و مشارکت قابل توجه دختران و زنان ایرانی در پویش نه به حجاب اجباری حکایت از واقعیتی دارد که هنوز هم مسئولان ایرانی آن را باور نکردهاند؛ واقعیت به همین سادگی است زن ایرانی دیگر نمیترسد.
نه رفتارهای توهینآمیز مأموران امر به معروف و نهی از منکر و نه برخورد فیزیکی مأموران سایر ارگانها دیگر برای زن ایرانی اهمیتی ندارد و بیش از آنکه آنها را خانهنشین کند آنها را به خیابان آورده است.
زن ایرانی دیگر حق خود را در خانه جستجو نمیکند؛ زن ایرانی اکنون در جستجوی سهم خود از خیابان، پارک، سینما و محیط کار است. مسئولان باور کنند یا نه این جسارت را خودشان برای زن ایرانی خلق کردهاند.
اجبار هرگز در طول تاریخ پایان خوشی برای هیچ سلسله و نظامی نداشته است. اجبار یعنی زور یعنی ظلم یعنی بیعدالتی و زن ایرانی دیگر ترسی ندارد از آسیبها چرا که قرنها او را خانهنشین کردهایم و رفت و آمدش را به چالش کشیدهایم و ذره ذره روح زخمی او غرورش را تقویت کرده است.
این دختران را زنانی مسلمان و زخم خورده تربیت کردهاند و اکنون باور دارند که باید نه تنها حق خود بلکه حق مادران خود را نیز امروز بگیرند. دیگر بیحجابی برای زن ایرانی گناه نیست ما کاری با او کردهایم که بیحجابی را حق خود میداند و حجاب را یک ظلم آشکار.
این پایان یک اجبار و زورگویی آشکار است؛ نه رضاخان با زور توانست حجاب از سر زن ایرانی بر دارد و نه در این چهار دهه به زور توانستیم حجاب بر سرش کنیم. زن پیش از زنانگی انسان است و اکنون این انسان برای نه به حجاب اجباری نه بلکه برای نه به زورگویی و ظلم ترسش را کنار گذاشته است.
(سینا ایرانپور انارکی / جمعه 17 فروردین 1397)
تسلیم از آن بنده و فرمان از آن دوست
انارک نیوز - از قول شادروان حبیب یغمائی تعریف می کنند که در دوره رضاشاه که عزاداری، سینه زنی و قمه زنی ممنوع شده بود، یک روز ملک الشعرای بهار به شوکت الملک (امیر بیرجند) گفته بود: سپاس خدای را که در این دیار هم برق دارید، هم آب، هم مدرسه، هم سالن نمایش، همه چیز دارید. این که بعضی ها هنوز شکایت می کنند دیگر چه می خواهند؟
شوکت الملک گفته بود: این ها برق نمی خواهند، این ها محرم می خواهند.! این ها مدرسه نمی خواهند، روضه خوانی می خواهند. کربلا را به اینها بدهید، همه چیز داده اید.
شکر خدا حالا هم این را داریم هم آنرا. فقط می خواهند یک شبکه اجتماعی "تلگرام" را از ما بگیرند چقدر در رادیو و تلویزیون باید اعلام کنند. می دانید خرج هر ثانیه تبلیغات چقدر می شود و با آن چند از خدا بی خبر را می توان به راه آورد و ثوابش به همه برسد که حالا گناهش به حساب همه ما نوشته می شود؟
وزیر و دولت مجبور شده اند برای ارشاد و انتخاب آزادانه ما، اجباراً بخشنامه صادر نمایند که ایها الناس می خواهیم تلگرام را فیلتر کنیم از پیام رسان داخلی استفاده نمایید. فردا نگویید ای هوار وای هوار! نمی دانستیم و کار و بارمان چنین شد و چنان. بدبخت شدیم ما!
اما کو گوش شنوا؟ الحق، ما ملت قدرنشناسی هستیم!
شهر من، شهر خاطره ها
انارک نیوز - از شهر من فقط دیوارهای کاهگلی باقیمانده و از من خاطره های کودکی و نوجوانی.
شرمنده ام شهر من کاری برای تو نکردم کاری برای خودم هم نکردم
چقدر سخت هست تماشای زیبایی ها و استعدادها و حسرت خوردن
تنها دلخوشی این روزهای من این است که برخی جوانان تو همت کرده اند تا از خانه ها و دیوارهای قدیمی تو محلی امن و آرام برای گردشگران فراهم کنند.
شرمنده ام شهر من.
انارک تا مصر شدن فاصله زیادی دارد اما ظرفیت های فراوانی برای گردشگری دارد که نیازمند سرمایهگذاری و همت جوانان این شهر هست.
(سینا ایرانپور انارکی / 11 فروردین ماه 1397)
ای انارک ترا دوباره خواهیم ساخت! (6)
انارک نیوز - زمانه به گونه ای شده که تقریباً کمتر کسی سر جای خود نشسته است. از بس هر کس وارد مباحثی می شود که ربطی به او ندارد دیگر فراموش کرده ایم چه چیزی به چه کسی مربوط است و چه چیزی را از چه کسی باید بخواهیم!
گاهی برخی را می بینی وارد بحث کارآفرینی می شوند که تجربه ای در این مورد ندارند و اگر کار دولتی یا خصولتی یا رابطه ای را از ایشان بگیری کلاهشان پس معرکه است. با توجه به بی تجربه بودن یا ضعف اطلاعات به راحتی گول کسانی را می خورند که تخصصشان خوردن بودجه های بادآورده می باشد.
در جایی جلسه می گیرند و کارهایی را که نکرده اند به عنوان کرده به خورد ما می دهند. عجب آشفته بازاری است. برخی هم پس از خوش صحبتی درخواست همیاری می کنند. در جلساتشان که عکسش هم پخش می شود عده ای در حال خوردن یا بازی با موبایل یا خواب آلوده به به و چهچه می کنند. در این جلسات کاسه لیسان کاسب، کاسه داغتر از آشند.
یک تیپ از گروه مفتخورها همیشه با اعوان و انصارشان هستند که از کارآفرینی و حل مشکل جوانان دم می زنند و کافی است از آنان بپرسی چند نفر را به کار گرفته اید؟ دهها نفر شاید نزدیک به صد نفر.
با پرسش بعدی کمی بال و پرش می ریزد! چند نفر را در لیست بیمه به سازمان بیمه های اجتماعی رد می کنید؟ ممکن است ده، دوازده نفر را بگوید.
اما پرسش آخر. چند نفر از این افراد بیمه شده از اهالی انارک می باشند؟ اگر دوره اش کنی می بینی حتی به تعداد انگشتان یک دستش هم نمی تواند اسم ردیف کند.
پس چه کسانی را بیمه کرده است؟ معلوم است دیگر، خویشاوندانش و دور و بری هایش. وقتی سراغ آنها را هم می گیری معمولاً نیستند و تنها یک یا دو افغانی را می بینی.
آنقدر همه چیز رو به راه است که فقط به خاطر رضای خدا فعالیت می کند اما فکر نکن از جیب خود خرج می کند. یک پول قلنبه را با یک عنوان قلابی گرفته که شاخ در می آوری از این همه نبوغ.
گاهی آدم می ماند دم خروس را قبول کند یا قسم حضرت عباس را.
ای انارک ترا دوباره خواهیم ساخت! (4)
انارک نیوز - طرف به اصطلاح مهندس و انارکی است و تا دیروز انارک را ندیده بود. اگر سراغش را می گرفتی معاونش در اداره می گفت وقتی پیشش می روی نگو انارکی هستی! تحویلت نمی گیرد و اگر به دنبال کاری که اصلاً حرفش را با پسوند انارکی نزن و پیشش نرو. اگر می روی متوجه نشود انارکی هستی!
دیگری انارکی است اما در دم و دستگاهش و کارخانه اش انارکی نمی خواهد! آن دیگری انارکی است اما انارکی ها را از زیر کار در رو با توقعات بیجا می داند. بندگان خدا، از قدیم جوانان انارکی در کنج معدن و در سخت ترین شرایط کار می کرده اند! هیچ توقعی هم ندارند. مگر سخت تر از معدنکاری هم کاری هست؟
آن یکی انارکی نیست اما حتی به آب نگاه نمی کند مگر اینکه مطمئن باشد می تواند از آن کره بگیرد.
اینان دنبال چپاول منابع می باشند. اینها زهر مهلک کارآفرینی می باشند.
این محفل همه دستشان توی یک کاسه است و شامه و ارتباط قوی دارند. اولین نفراتی هستند که قبل از وکیل و مسئولین می رسند و بدنبال آنانند و فرقی هم نمی کند وکیل و مسئولین چه کسانی باشند. با هم جلسه می گیرند، افتتاح می کنند، طرح ها را روی هوا و زمین خالی نشان می دهند و از کارهای ناکرده می گویند. اینها کم و زیاد پایه ثابت این مراسم می باشند. کارآفرین دنبال کار است و اینان دنبال منافع.
اگر نیاز باشد صحنه را هم چنان می چینند که تویی که می دانی قلابی است دچار شک می شوی. از رو در رو قرار دادن افراد هم هیچ هراسی ندارند. ملاک برای اینان پول و سودی که به آنان می رسد می باشد. جیرینگ جیرینگ پول را دوست دارند اما صدای ناله مردم را نمی شنوند و و آه سرد آنان را که به خاک سیاه نشانده اند نمی بینند. چشم در چشم دروغ می گویند!
افراد این محفل، همه به هم نیاز دارند و این نیاز مسالمت آمیز آنان را با اهداف مختلف در کنار یکدیگر نگه می دارد. نوچه های مشترکی هم دارند که نخود هر آشی هستند.
جمعشان فریبکاری است و حرف های زیبا می زنند. در این میان مردم غریبند و مردم غایب بزرگ این جمعند. مردم نیز آنان را شناخته اند یا با نگاه کردن به جمعشان آنان را تشخیص خواهند داد.
انتظار داشتن از این جماعت کاری است عبث و بیهوده. اینان تا وقتی تومان را بجای ریال برداشت نکنند کاری نمی کنند. در کارآفرینی هم که خبری از تومان نیست!
مرا به خیر تو امید نیست ، اما شر مرسان.